دهکده جهانی استعاره ای است واقعی از مناسبات بین ملل آن هم در هزاره سومی که انفجار دانش های نو بنیان و زلزله علوم ارتباطی چنان پیچیدگی را در ارتباطات بین کشورها باز تولید نموده که تفکیک بسیاری از این مناسبات کاری است در حد غیرممکن، اختلاطهای فرهنگی و زنجیره های مستحکم و غیرقابل انفکاک روابط اقتصادی و سیاسی جهانی چنین گسترده را تبدیل به دهکده ای کوچک نموده که در کسری از ثانیه این توان را برای نسل امروز بوجود آورده که در جریان آخرین اطلاعات و اخبار این کره خاکی قرار گیرد. هزار سوم شاید هشتمین از عجایب هفتگانه باشد، افق هایی نو و بسیار روشن پدید آمده که گاه از شدت حیرت می مانی که این ابوالبشر به کجا و به کدامین مقصد و مقصود ره می سپارد؟!!
کشور ما نیز از این قانون نانوشته اما قابل باور قصبه جهانی مستثنی نیست، چرا که جهان امروز تبدیل به دنیای مسطحی گردیده که همگان در هر لحظه می توانند همه جایش را آمایش و تحلیل کنند، دیگر چیزی در تاریکخانه ها پنهان نمی ماند و نمی توان در نهانش گذاشت و و سرپوشی برآن نهاد. استعماری نوشکل گرفته و دیگر کشور گشایی با سرباز و سخت افزارهای تسلیحاتی جایگاهش را از دست داده، چرا که آنها بیشتر کاربرد داخلی و بازدارنده دارند. عصر نو، جهان تفکر است و مدیریت و باز شناخت شرایط بر مبنای واقعیات درونی هر کشور، نگاهی حقیقت یاب و اتاقهای عظیم و پیچیده فکر که مجموعه ای از زبده ترین متفکرین و در زمینه های گوناگون علمی، اجتماعی و فرهنگی داده های علمی و بازخوردهای عکس العملهای اجتماعی زمینه هایی است که در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های این اتاق ها ابزاری حیاتی اند. نحله های گوناگون فکری در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آنقدر متکثر و فراوان است که سخت می توان اولویت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را رتبه بندی کرد. سال های نه چندان دور اقتصاد را زیربنای هر کار فرهنگی و سیاسی می پنداشتند وبر این پندار نیز سخت پای می فشردند اما اینک این زیر بنا نیاز به فرهنگ و سیاست نیز دارد، شالوده ای سخت درهم تنیده. اقتصاد پویا، محکم و پرمقاومت نیازبه بسترهایی مناسب وآماده دارد، نمی توان بدون درنظر گرفتن پیش نیازها و به یکباره به آن دست یافت آنهم در جامعه ای که همه چیز از یکدیگر متاثرند. نمی توان در این جهان پیچیده جزیره ای زیست و باکمترین ارتباطات جهانی به بیشترین سود درونی دست یافت، بی ارتباط جهانی و باشعار خودکفایی داخلی فقط سرمایه مالی و نیروی انسانی را هدر داده ایم، پیشرفت های نظری در علوم بدون ابزار و آزمایشگاه ها و کارگاه های مدرن و پیچیده خیالی بیش نیست، شاید یکی از مهمترین دلایل موفق نبودن برنامه های مصوب پنج ساله و ناقص ماندن آن ها همین نقص در ارتباطات جهانی و دوری از امکانات مهم علمی است. واقعیت های درونی کشور و جامعه ما نشان از دوری روز افزونمان از پدیده های پیشرفت علمی عظیم دنیا دارد، مثالی کوچک نشان می دهد که ما هنوز دو نسل از گوشی های همراه و اپراتورهای آن عقب ایم ، این مثال کوچکی بود، در بعد و سیعتر آن صنعت کشاورزی و خودرو سازی ماست، آمادگی زیرساختها اولین قدم در سربرآمدگی در دهکده جهانی است. امکانات ما بسیار فراوان و نیروی انسانی مان قابل تکیه اما در حد پایلوت ابتدایی است. با شعار و بخشنامه و نصیحت و سمینار و گردهمایی و آمارپردازی های رویایی نمی توان به اقتصاد مقاومتی دست یافت، دیپلماسی روابط منطقی باجهان و استفاده از علوم پایه و رغبت سرمایه گذاران خارجی با کمترین درجه ریسک و ورود به چرخه جهانی تنها راه دستیابی به اقتصاد درون زاست، دوری از روابط بین الملل و خارج از چارچوبه های منافع ملی مثالش می شود کره شمالی و سودان و…
خودکفایی در همه زمینه ها نه امکانش است و نه منطقی، چراکه روابط بین الملل مفهومش همه چیز برای همگان است، اقتدار ملی و استقلال به مفهوم واقعی اش بزرگراه بی سنگلاخ و همواری است که بهای سنگینی را می طلبد. به هوش باشیم که به خودگول زنی تاریخی در نغلطیم و بجای نوشتن کلمه مار شکل مار را نکشیم.