۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ قانون اجباری کشف حجاب به تمامی نقاط کشور ابلاغ شد که در این گزارش با حقیقت آن روزها بیشتر آگاه می شوید.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مردم ایران همواره بر پای بندی بر دین و مذهب خود پافشاری داشته و دارند،در موقعیت و شرایط مختلف ملت ما نشان دادهاند دین و اصولشان از خط قرمز آنهاست.
مردم ایران همواره با تهاجم فرهنگی یا همان پروژه های بدحجابی از سوی دشمنان این ملت در امان نبوده اند. به طوری که پس از انقلاب و به خصوص در سال های اخیر از طریق شبکه های ماهواره ای در راستای اهداف غربی به میدان آمده اند تا عرض اندامی در این عرصه داشته باشند و تاثیراتی مخرب بر فرهنگ و عقاید مردم کشورمان داشته باشند. در واقع آنها تخریب ارزشهای اسلامی، ملی، دینی و دور کردن جوانان از مبانی اعتقادی و مذهبی را از گذشته تا به امروز نشانه گرفته اند.
**عامل دست نشانده**
با استقرار و تثبیت سلطنت پهلوی، دوره اجرای سیاست های نوین استعمار انگلیس فرا رسید تا به نوعی سیاست مذهب زدایی و استحاله فرهنگی را از طریق اشاعه فرهنگ تجددگرایی غربی در دستور کار قرار دهند و جامعه ایران را به جامعه ای بی هویت و غیر مولد و فاقد فرهنگ و ارزش ها و سنتهای اسلامی تبدیل کنند.
در کنار نقش خاندان پهلوی در واقعه کشف حجاب، نباید بازیگران اصلی و نقش اول این نمایش نامه شوم را نادیده گرفت زیرا دولت های انگلیس و برخی از کشورهای دست اندر کار فراهم ساز کشف حجاب در ایران بودند.
تغییر لباس و کشف حجاب در عصر رضاشاه امری نبود که مختص به ایران باشد بلکه کشورهایی مانند ترکیه، مصر، افغانستان، الجزایر، عراق و پاکستان… نیز از این تهاجم فرهنگی در امان نبودند. در واقع عوامل استعمار و اروپاییان تلاش شان بر این بود تا به اسلام و مسلمانان ضربه بزنند و رضاشاه فقط مجری و عامل دست نشانده آنها در ایران بود.
**متمدن شدن گرسنگان!**
رضاخان بعد از سفر به ترکیه و دیدار با آتاتورک و مواجه با مظاهر تمدن غربی دراین کشور سعی داشت تا برای متمدن شدن دست به تغییر اساسی بزند و عقاید عمیق ملت ایران را بازیچه افکار و اعمال سیاست های غربی قرار دهد این در حالی بود که درآن روزگار مردم از گرسنگی، وضعیت ضعیف بهداشت و امکانات رفاهی و امنیتی رنج می بردند اما رضاشاه پهلوی دوران متمدن و متجدد شدن ایرانی را با بی حجابی زنان آغاز کرده بود.
رضاخان دستور داده بود از اول فروردین ۱۳۱۴ مردها کلاه شاپو به سر بگذارند و زن ها بدون چادر از خانه خارج شوند. زنها ابتدای این ماجرا، زمانی که از خانه خارج می شدند، پیراهن های بلندی پوشیده و روسری سر می کردند.
**تجدد اجباری**
در۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ که قانون اجباری کشف حجاب به تمامی نقاط کشور ابلاغ شد و از حضور زنان با حجاب در معابر و مجامع عمومی جلوگیری می شد. پلیس با این دستور اجازه داشت روسری ها را با زور از سر زنان بردارد. درگیری میان زنان و پلیس تا مدت ها ادامه داشت و بسیاری از بانوان که نمی خواستند به هیچوجه بدون حجاب خارج شوند تصمیم به ماندن در خانه گرفتند تا به تمام درگیری ها خاتمه دهند.
از این رو به دستور شاه جشن فارغ التحصیلی در دانشسرای دختران برگزار شد. در این جشن تمام معلمان و محصلین و نیز زنان مدعو باید بدون حجاب حضور می یافتند. همسر و دختران شاه نیز برای اولین بار رسمی آشکارا بی حجاب در مراسم شرکت کردند.
**راه تعالی با بی حجابی!**
به مدت هفت سال از سال ۱۳۱۴ شهرها و روستاهای ایران جولانگاه آژان ها بود تا با زور رضاشاهی سنت ها، اعتقادات و داشته های فرهنگی و هویتی مردم ایران کشف شود و با برداشتن چادر از سر زن ها راه تعالی فکری مردم فراهم شود.
اما چنین نشد زیرا مردم کوچه و بازار ایران در برابر کشف حجاب رضاشاهی مقاومت کردند. به طوری که بیرون رفتن زن از منزل یک معضل بود که هر بار با اتفاقاتی همراه می شد اما در برابر این همه ممنوعیت نه زنان ایرانی بی حجاب شدند و نه تجدد رضاشاهی کار به جایی برد.
مردم ایران به خصوص زنان به شدت با این سیاست مخالفت کرده و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع این ماجرا به کار گرفتند. دراین راستا رژیم شاه نیز برای رسیدن به اهداف خود با اعمال زور و اجبار سعی داشت اهداف خود را پیش ببرد.
**مقاومت از جنس زن**
در آن هنگام برای عده ای، این خانه ماندن ها تا رفتن رضاشاه از ایران ادامه داشت و عده ای رفت و آمدهای خود را فقط در شبها انجام می دادند.
ماجرای کشف حجاب برای ملت ایران به قدری زشت و زننده بود که هیچ زن محجبه ای در کوچه و خیابان امنیت نداشت و پاسبان ها و ماموران حکومتی هر زن باحجابی را که در معابر می دیدند تعقیب کرده و گاه تا داخل خانه و پستو ها می رفتند تا چادر و روسری را از سر او بکشند.
کشف حجاب در کشور ما یک حرکت استبدادی و قلدر مابانه بر علیه فرهنگ و ارزش های اسلامی و دینی کشور بود زیرا استعمار از این موضوع باخبر بود که زن در جوامع رکن و نقش اصلی را دارد و طبیعتا با تزلزل در جایگاه زن دیگر ارکان جامعه نیز متزلزل می شود.
بانوان در آن روزهای سخت از خانه هایشان بیرون نمی آمدند تا نکند دست ماموران حکومتی نه فقط به حجاب آنان بلکه برای ضربه زدن به اسلام بلند شود.برخی از زنان که در آن هنگام از نعمت تحصیل برخوردار بودند قید تحصیل را میزنند و خانه نشین می شوند چرا که منفعت خانه نشینی را بیشتر از تحصیل می بینند.
**هوشیاری روحانیون**
رضاخان برای مقابله با این جریان، مراسمهایی را ترتیب میداد که روحانیون را مجبور به شرکت در این مراسم میکرد تا مردم تصور کنند آنها کشف حجاب را تأیید میکنند اما روحانیونی که مجبور به شرکت در این مراسمها میشدند از آن به عنوان فرصتی برای تبلیغ حجاب استفاده میکردند به عنوان مثال آیت الله میرزا محمد کرمانی که مجبور به شرکت در یکی از این مراسمها شده بود آیه حجاب را برای شرکت کنندگان قرائت کرد.
نخستین گام مراجع در بحث مقابله با ماجرای کشف حجاب تدوین رساله و کتابهای تخصصی با موضوع حجاب و عفاف بود و در گامهای بعدی شاهد سخنرانی و نطقهای کوبنده آنها در محکومیت ماجرای کشف حجاب بودیم.
زمانى که فرمان تغییر لباس و برداشتن حجاب به مشهد ارسال شد، مردم عکس العمل شدیدى نشان دادند و با ارسال تلگرافى به رضا شاه اعتراض خود را اعلام کردند. پس از ارسال تلگراف، ۱۵۰ نفر از علما و معتمدین مشهد به دستور رضاشاه دستگیر و زندانى شدند. در این میان فردى به نام بهلول از راه طبس و گناباد وارد مشهد شد او پس از وارد شدن به حرم بر منبر رفت و در مورد تغییر لباس و کلاه پهلوى سخنرانى هاى مفصلى ایراد کرد.
استاندار وقت خراسان به سرهنگ بیات رییس شهربانى دستور داد بهلول را دستگیر کنند. عصر همان روز بهلول با اصرار مردم آزاد شد. پس از اینکه این وضعیت را به رضاخان گزارش دادند، وی هم دستور داد سربازان به صحن حرم وارد شوند. گروهى از سربازان حرم را محاصره کردند و جمعیت داخل حرم نیز هر لحظه بیشتر مى شد، به همین دلیل سربازان وارد صحن امام رضا شدند و به مردم حمله کردند.
آیت الله قمى، آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى، آیت الله سید یونس اردبیلى، آیت الله سید محمد تقى خوانسارى، آیت الله حجت کوه کمره اى و آیت الله میرزا محمد آقازاده ازجمله مراجع وعلماى سرشناس بودند که نسبت به اقدامات رضاخان درترویج بى حجابى شدیداً اعتراض کردند. بسیارى از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.
**سخن آخر**
در نظر بسیاری لباس و پوشش افراد در جامعه هیچ ارتباطی با قدرت و سیاست یک جامعه ندارد و این مسائل تنها در حیطه شخصی افراد قرار دارد که فرد با انتخاب آن وضعیت پوشش خود را مشخص می کند. اما واقعیت امر این است که پوشش و لباس یک فرد صرفا یک مسئله فردی در حیطه امور شخصی او نیست و پوشش یک فرد بیانگر نوع ارزش ها و افکار شخص در جامعه است به همین دلیل کنترل این بُعد از فکر شخص می تواند تاثیرات مهم سیاسی در پی داشته باشد.
از این رو باید همواره به یاد داشته باشیم که زنان برای اینکه حجاب داشته باشند چه سختی هایی را که تحمل نکردند البته باید اکنون نیز مراقب توطئه های دشمنان باشیم چرا که دشمنان برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان از هر ابزاری استفاده می کنند تا به اهداف شوم شان برسند.