امروز خراسان جنوبی – رضا زنگوئی
یکم: بسیجی را باید یک هویت ناب تعریف کرد که هر کس باید بکوشد خود را به این هویت نزدیک کند تا به انسانی تراز تبدیل شود همانی که آرزوی ایرانی در افق ۱۴۰۴ است. یعنی می خواهیم در فردای پیش رو مردمان این دیار در ترازی چنین نوین تعریف شوند.
دوم: اگر سند چشم انداز توسعه را خوانده باشید این بند را به یاد خواهید آورد که ایرانی در افق ۱۴۰۴ باید «فعال»، مسئولیت پذیر، ایثارگر، مومن، رضایت مند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن باشد تا به افق های مشخص برسیم.
سوم: اگر در حوزه دفاع مقدس و مخصوصا درباره نیروهای بسیجی مطالعه داشته باشید درخواهید یافت این نیروها، دارای شناسه هایی بودند که از بس به رفتار درآورده بودند به شناسنامه هویتی آنان تبدیل شده بود. از جمله این که ایثارگری را از پندار و گفتار به رفتار و کردار درآورده بودند، شعار از خودگذشتگی در زندگی عملی آنان به شعور تبدیل شده بود لذا می دیدیم افراد نه که خود را محور نمی دیدند، خودخواهی را از یاد می بردند بلکه ترجیح دیگران بر خود به یک اصل عملی تبدیل شده بود، فقط به گاه خطر کردن بود که افراد سعی می کردند نفر اول مواجهه با آن باشند، ریسک خنثی سازی مین را می پذیرفتند و برای خاموش کردن تیربار دشمن، می کوشیدند اول کسی باشند که با آرپی جی، آتش تیربار را خاموش کنند. هر چند ممکن بود اولین ایستادن با آخرین بر زمین افتادن گره بخورد. اما آنان به ایثار باور داشتند باید این گونه زندگی کرد، باید مسئولیت پذیری در برابر دین و وطن را به نهایت رساند.
چهارم: تلاشگر بودند، بسیجی های زمان جنگ، کسی بار خود را بر زمین نمی گذاشت چه خوب می دانست بار بر زمین مانده او را باید دیگران بردارند حال آن که او خود اهل به دوش کشیدن بار دیگران بود نظم هم در زندگی او ملکه شده بود و یادش بود همان طور که اگر وقتی افراد به ستون یک راه می روند اگر هر کدام از نفرات از نفر اول خود یک گام عقب بماند، نفرات آخری اگر مدام بدوند باز کم می آورند، پس باید کارها را به جا و به موقع انجام داد و انضباط را چنان رعایت کرد که رضایت مندی عمومی هم پدید آید.
پنجم: بسیج در دفاع مقدس به یک مدرسه تبدیل شد، استمرار یافت تا خود را در قالب یک مکتب نشان دهد. بر این اساس می توان گفت: بسیجی کسی نیست که ادعا دارد بلکه بسیجی همیشه پرکارترین و بی ادعاترین است. خود را طلبکار نمی داند بلکه سنگینی دین به انقلاب اسلامی و کشور و ملت را همواره بر شانه هایش حس می کند. سهم خواهی در ساحت فکری او وجود ندارد، چه آن روز که جانش را کف دست گرفت تا جهان سربلندی ایران را باور کند نه از سهمیه خبری بود و نه از امتیاز حرفی. او برای ادای تکلیف می جنگید و باور داشت «انمالحیاه عقیده و جهاد» را و همین زندگی او را بر مدار جهاد و بر محور امامت شکل می داد و هنوز شکل می دهد…
ششم: بسیجی اهل بصیرت است، دیدن را با فهمیدن گره می زند، لذا هرگز فریب نمی خورد، راه را تشخیص می دهد، فریب دادن هم در قاموس او جای ندارد زیرا او درس آموز مدرسه امام علی (ع) است که حتی با دشمنی چون معاویه هم به عهد خویش وفادار می ماند و صادقانه رفتار می کند. بسیجی با دشمن هم خوبی را به نهایت می رساند چه رسد به هموطن که جانش را برایش می دهد. هفتم: بسیجی این گونه بود که ماند و این گونه است که خواهد ماند و ماندگاری نظام و سربلندی ایران را تضمین خواهد کرد.