امروز خراسان جنوبی – اعظم ذوالفقاری
در فرهنگ عامه وابستگی افراطی به مواد مخدر را اعتیاد می گویند. اما روانشناسان اعتیاد را نوعی بیماری می دانند که در آن بیمار عوارض بدی را به صورت مداوم تکرار می کند. طبق تحقیقات پژوهشگران، اعتیاد یعنی رفتاری پرتکرار که اجتناب از آن غیرممکن به نظر می رسد. اعتیاد به رفتارهای پرتکراری اطلاق می شود که آسیب زا هم باشند. مثلا عادت به پرخوری را نمی توان اعتیاد دانست، چون با وجود تکراری و اجتناب ناپذیر بودن آن، بار مثبت دارد و به ادامه حیات آدمی کمک می کند. اعتیاد به هرچیزی امکان پذیر است؛ گاهی افراط در مطالعه یا ورزش هم رفتاری اعتیادگونه می شود. اما این رفتارها به دلیل اینکه می تواند در رشد فرد تأثیرگذار باشد، از آن به نام اعتیاد یاد نمی شود. اعتیاد به مواد مخدر از این جهت مذموم است که علاوه بر مضرات جسمی و روانی که به فرد وارد می کند، جایگاه اجتماعی او و خانواده اش را به شکل حیرت آوری تنزل می دهد. تا جایی که افراد خانواده ممکن است وجود اعتیاد در خانواده خود یا حتی وجود فرد معتاد را در خانواده خود منکر شوند.
اما اگر والدین و اطرافیان نسبت به استعدادها و توانایی های نوجوانان خود به شناخت صحیحی برسند، می توانند آن ها را به سمت عادات خوب و سالم سوق دهند؛ عاداتی که باعث رشد و سلامت جسمی و روانی آن ها می شود. مثلا عادت به مطالعه یا ورزش علاوه بر اینکه از بیکاری نوجوانان جلوگیری کرده و نمی گذارد نوجوان به رفتارهای پرخطر فکر کند، بر آینده آن ها نیز تأثیر مثبت خواهد گذاشت. البته نباید شروع اعتیاد در افراد را به دوران نوجوانی منحصر دانست. روی آوردن به مصرف مواد مخدر ممکن است در سنین بزرگتر هم رخ دهد. محمدرضا زرین دست، روانشناس، چندی پیش در کنگره بین المللی دانش اعتیاد به این نکته اشاره کرد که جلوگیری از اعتیادهای ساده، باعث می شود فرد به سراغ وابستگی های دارویی برود. او اعتیادهای ساده را شامل موبایل، اینترنت، ورزش و مطالعه معرفی می کند و معتقد است اگر وسایل ساده تری در اختیار افراد برای وابستگی قرار ندهیم، روی آوردن آنان به اعتیاد به مواد مخدر محتمل است.
طبق گفته های این روانشناس محیط و خانواده با گرفتن پاداش از افراد مانند عاملی هستند که فرد را به سمت اعتیاد دارویی سوق می دهد. بنابراین نباید جلوی پاداش های طبیعی را از نوجوانان گرفت. تقدیر و توجه به اعمال خوب و بهنجار افراد، همان تشویق و پاداشی است که به آن ها تعلق می گیرد و باعث تکرار آن رفتار می شود.
در حقیقت مغز با دریافت این پاداش، فرد را به تکرار آن فرامی خواند. اما وقتی این پاداش ها از زندگی فرد حذف شود، مغز موارد دیگری را به عنوان پاداش درنظر می گیرد. مواد مخدر می توانند احساس آرامش و راحتی برای مغز ایجاد کنند. وقتی مغز این نیاز را برطرف کند، برای ادامه حیات به فرد دستور می دهد آن را تکرار کند و اینگونه می شود که مصرف مواد مخدر عادت فرد می شود. کارشناسان روانشناسی معتقدند در درمان اعتیاد نباید تنها به دنبال درمان وابستگی جسمی به آن باشیم. مهم تر از وابستگی جسمی، مسئله وابستگی روانی به مواد مخدر است. گرفتن عادت به مصرف مواد مخدر، از فردی که مدت هاست با آن عجین شده، کار دشواری است، اما جایگزین کردن این عادت با عادات بهتر و کم خطرتر می تواند در ترک اعتیاد مؤثر باشد.
افزایش آگاهی و آموزش افراد در مورد عوارض و خطرهای مصرف مواد مخدر و تقویت فعالیتهای جایگزین به جای مواد برای ارضای نیازهای روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان می تواند نقش موثری را در پیشگیری از ابتلا به اعتیاد داشته باشد.
از طرف دیگر با اینکه تکرار بعضی رفتارهای غیرضروری هم به نوعی منجر به اعتیاد می شود، اما وقتی نوجوانی نسبت به برخی از این رفتارها علاقه نشان می دهد، می توان با مدیریت همین علاقه، نوعی رفتار بهنجار از آن ایجاد کرد. مثلا نوجوانی که نسبت به جمع آوری تمبر علاقه ای افراطی نشان می دهد؛ یا نوجوانی که در تماشای فیلم و کارتون زیاده روی می کند؛ یا حتی وقتی در دنیای رفاقت غرق می شود، بی توجهی به این موضوعات ممکن است به اعتیاد مخرب منجر شود. اما حضور والدین در کنار نوجوانان و ارائه راهنمایی در کنترل این رفتارها می تواند از اعتیادگونه شدن آن ها جلوگیری کند.