از قدیم ازدواج آداب و رسوم خاصی داشت اول از همه اینکه پسرها باید به خواستگاری دخترها میرفتند معمولاً هم این کار بر عهده خانوادهها و بزرگترهای فامیل بود و آنها برای انتخاب همسر مناسب برای پسرشان چند ملاک و معیار را در نظر میگرفتند، یکی از آن موارد که خیلی هم برای خانوادهها اهمیت داشت کوچکتر بودن عروس از داماد بود و کمتر پیش میآمد که خلاف این امر اتفاق بیفتد و اگر هم بنا بر دلایلی ازدواجی صورت میگرفت که در آن عروس از داماد بزرگتر بود خانوادهها سعی میکردند که این مسأله را از بقیه پنهان کنند، وگرنه حرفها و حدیثهایی را درست میکردند که مثلاً شاید پسر عیب و ایرادی داشت که با دختری بزرگتر از خودش ازدواج کرد اما در شرایط کنونی جامعه بر خلاف دهههای گذشته بعضی از پسرها با دخترانی بزرگتر از خودشان با اختلاف سنی چند سال ازدواج میکنند و میتوان گفت این سبک ازدواج در جامعه و بین خانوادهها جا افتاده است.
بنا بر آمارهایی که سازمان ثبت احوال در سال های اخیر منتشر کرده، بیش از ۱۰ درصد ازدواجها در سالهای اخیر مربوط به زوجهایی است که داماد نسبت به عروس، سن کمتری داشته است.
بعضی از مردم استنادشان برای اینکه اشکالی ندارد که عروس از داماد بزرگتر باشد ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اکرم (ص) است اما از سوی دیگر بعضی معتقدند که مردها به دنبال زنانی میگردند که بتوانند آنها را به روش خودشان تربیت کنند پس بهترین گزینه برایشان، همسر کوچکتر از خودشان است، برخی از مردان هم از طرف دیگر اشکالی در رابطه با بزرگ بودن همسر آیندهشان نمیبینند بلکه معتقدند وقتی همسرشان از آنها بزرگتر است دیگر بچهبازی ندارد و به استقلال فکری رسیده است.
در این باره ابهری جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است: تغییر سبک زندگی اثر مستقیمی بر تمام انتخابهای افراد دارد و یکی از این انتخابها که اصلیترین مرحله زندگی مرد و زن است ازدواج به شمار میرود که متأسفانه در دو دهه اخیر سن ازدواج و آمار آن تغییرات چشمگیری پیدا کرده است که علاوه بر بالارفتن سن ازدواج در جوانان، شاهد افزایش ازدواج پسران با دخترانی بزرگتر از خود هستیم.
پسران دغدغه مالیشان را با انتخاب عروسهای بزرگتر حل میکنند
وی میگوید: در حال حاضر ۱۲ میلیون جوان مجرد در کشور ما وجود دارد که حدود ۴۰ درصد از آنها دخترانی هستند که موفق به ازدواج مناسب نشدند و برخی از آنها آماده ازدواج دوم با مردان متأهل هستند که تفاوت سنی آنها متعارف نیست در مقابل پسران جوان به خاطر بیکاری و مشکلات اقتصادی تمایل دارند با زنان بالاتر از سن خود، با اختلاف سنی حداقل ده سال پیوند زناشویی ببندند و از توانایی مالی آنها بهره جویند.
این در حالی است که شایق کارشناس امور فرهنگی معتقد است: ما در حال حاضر شاهد روند تغییرات اجتماعی در جامعه هستیم تا جایی که جوانهای ما به این نتیجه رسیدند که اگر بروند دنبال تحصیلات در نهایت یک جوان تحصیلکرده بیکار میشوند به خاطر همین بخش اعظم پسران به کار روی آوردند و البته برخی به شغلهای کاذب مثل دست فروشی، در مقابل تعداد تحصیلکردههای خانم ما بالا رفته و به تبع آن سطح توقعات برخی دختران از خواستگارانشان بالا رفته که باید با یک پسر دارای تحصیلات بالاتر از خود و دارای شغل آن چنانی ازدواج کنیم.
شایق ادامه میدهد: از سوی دیگر برخی از پسران نمیتوانستند خواسته آنها را برآورده سازند، در نتیجه این خلأ سن جوانان در شرف ازدواج و تعداد آنها زیاد شد و با توجه به شرایط پیش آمده برخی از پسران تصمیم گرفتند که به جای ازدواج با برخی دخترانی که کم سن و سالتر از خودشان هستند و با توجه به شرایط فرهنگی پیش آمده برایشان دارای توقعات بیجا و به فکر اعمال جراحی برای زیبایی و یا زیبا کردن چهره خود با وسایل مصنوعی هستند با دخترانی بزرگتر از خودشان ازدواج کنند که زن زندگی هستند، از پختگی لازم برخوردارند و توقعات کمتری دارند و هم می توانند تکیه گاه خوبی برایشان باشند.
ازدواج با عروسهای بزرگتر وقتی همکفو هستند اشکالی ندارد
وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ هم ما شاهد موارد اینچنینی بودیم و نمونه بارز آن ازدواج پیامبر اکرم (ص) است میگوید: این دخترها بعد از رسیدن به سنی دیگر نمی توانند بچه دار شوند و ما نباید حق مادرشدن را از آنها بگیریم، دخترهای جوانی که به سن بالا میرسند و خواستگارانی دارند که سنشان کمتر از خودشان هست و به غیر از سنشان از همه نظر، هم کفو هستند در این گونه موارد وقتی با هم به توافق میرسند میتوانند با هم ازدواج کنند و مشکلی وجود ندارد.
بزرگ بودن عروس یک آسیب در نظام خانواده محسوب نمیشود
همچنین مرتضوی کیاسری که یک روانشناس است با تأکید بر اینکه صرف تفاوت سنی تهدید کننده نیست و ملاکی وجود ندارد که حتما زن از مرد سنش کمتر باشد یا بیشتر میگوید: در هر دو صورت این نوع ازدواجها میتواند تهدید کننده باشد و به طور طبیعی اگر مشخص شود که اختلاف سنی مضر نیست صرفاً ازدواج با زنی که سنش از مرد بیشتر است بعنوان یک آسیب در نظام خانواده محسوب نمیشود و همه چیز بستگی به شخص و شرایط فردی دارد.
به طور مثال گاهی اوقات مرد ۴۰ ساله نیز در قبال خانم ۲۵ ساله قدرت مدیریتی بسیار پایین دارد اگر این زن تکفل گرا باشد و دوست داشته باشد که به کسی تکیه کند اینها به درد ازدواج با هم نمیخورند و بالعکس، چه بسا در ازدواجی مرد ۲۵ ساله باشد و زن ۳۵ ساله اما به دلیل اینکه مرد دارای توانمندی مدیریتی، برداشتها، تجارب، نوع تربیت خانوادگیای باشد که نوع نگاهش به مسائل یه قوتهایی را به او بدهد در اینجا نسبت سنی برایشان مشکلی ایجاد نمیکند.
وی میافزاید: در کل فاصله سنی بین زوجین تا ۱۵ سال تفاوت فاحشی نیست و مشکل ساز نیست و فرقی نمیکند که دختر سن بالاتری نسبت به پسر داشته باشد یا بالعکس. البته ارجاع به روانشناس و مشاوره در حوزه ازدواج ضروری است و آنچه مهم است هم کفو بودن زن و مرد است و اگر طبق نظر متخصص در حوزههای مختلف در معرض تفاوت فاحش قرار گیرند به طوریکه این تفاوت سنی هم کفو بودنشان را به هم بریزد به این تفاوت میگوییم تفاوت آسیب رسان که زندگیشان را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد و اگر همسانی و همتایی را در حوزههای مختلف به هم نریزد به این تفاوت بی آزار میگوییم بنابراین صرف تفاوت سنی آسیب رسان نیست.
درباره بزرگ بودن سن عروس نسبت به داماد نظر حجت الاسلام سید مرتضی حسینی در این باره میگوید: در گذشته خانوادهها در انتخاب های دختر و پسر نقش داشتند و خانوادهها خودشان با رسیدن پسرها به سن ازدواج برای خواستگاری اقدام میکردند و رسم این بود که پسرها از دختران بزرگتر بودند و دختران کم سن و سال تر از خود را انتخاب میکردند، اما در حال حاضر با توجه به شرایط به وجود آمده معمولاً سن ازدواج پسر و دختر برابری میکند و خیلی اختلاف ندارد و یا حتی برخی پسران با دختران بزرگتر از خود ازدواج میکنند. مسلماً این اختلاف معکوس فاصله سنی زوجین و تغییر در سبک زندگی ایرانی – اسلامی به مرور و تحت تأثیر شرایطی صورت گرفته که قابل تأمل است.
حسینی در رابطه با علت این نوع ازدواجها به عواملی از قبیل مشکل مسکن، رسیدن به درجات عالیه تحصیلی، هزینههای بالای عروسی، بیکاری که در حال حاضر مشکل اساسی جوانان ماست و تغییر ذائقه فرهنگی افراد به واسطه ورود به دانشگاهها و سطح تحصیلات و شبکههای اجتماعی اشاره می کند.
وی میافزاید: طی سال های اخیر شاهد تغییر ذائقه فرهنگی در خانواده های ایرانی هستیم و اگر بخواهیم این ذائقه را تغییر بدهیم باید خیلی به فرهنگ اصیل خودمان توجه کنیم و بیشتر روی بخش فرهنگی مثل کمیسیون آموزش، صداوسیما، مطبوعات، نشریات و روحانیت … کار کنیم و همگی تمام تلاش خود را بکنیم تا نگذاریم ذائقهی دینی و ملی ما دچار آسیب شود.
همچنین کیاسری روانشناس نیز میگوید: عدم اعتماد به نفس، پایین بودن عزت نفس، ترس از اداره زندگی و حس پناهندگی یا پناه خواهی و به تعبیری احساس ضعف مدیریتی در پسران است که این تمایل را در آنها افزایش میدهد که به توانایی برتری پناهنده شوند و با دخترانی بزرگ تر از خود ازدواج کنند.
وی ادامه میدهد: در بحث ازدواج ملاکهایی داریم که زیر مجموعه هم کفو بودن هستند و باید مورد توجه قرار بگیرند از قبیل تربیت خانوادگی، نوع اشتغال، تناسبهای سنی، جغرافیایی، تحصیلی، فیزیکی، فرهنگ عمومی و … . آنچه قابل اهمیت است این است که بسیاری از این ملاکها ثابت نیستند؛ یعنی به دلیل شرایط اجتماعی، جغرافیایی، محیطی، زمانی و مکانی تغییر پیدا میکنند، تناسب سنی هم جزء این موارد است البته نسبت سنی بدین جهت که ممکن است موجب تغییر الگوها، سلیقهها و تفاوتها بشود گاهی اوقات مسأله ساز میشود وگرنه مشکلی ایجاد نمیکند.
حال سؤال اینجاست که اگر انتخاب از سوی خانواده ها صورت نگرفته باشد و پسر و دختر خودشان تصمیم به ازدواج گرفته باشند آیا خانوادهها به راحتی با این مسأله کنار میآیند؟
شایق کارشناس امور فرهنگی در این رابطه میگوید: ممکن است این مسأله در بعضی از خانوادهها درگیری ایجاد نماید و به راحتی با قضیه کنار نیایند علی الخصوص زمانی که مادر یا خواهر پسر خودشان دختری را برای پسر در نظر گرفته باشند در این صورت خانوادههای ما یک جور جدید غریب میشوند و باید دید که بعد از ازدواج عروس خانواده با طعنه و کنایههای احتمالی چه می کند اگر دختر انعطاف پذیر و صبوری باشد و به راحتی خود را در آن خانواده جا بیندازد که مشکلی نیست ولی اگر قضیه بالعکس شود مشخص نیست که چه اتفاقی برای زندگیشان بیفتد؟
الهام، خانم ۴۰ سالهای است که علیرغم مخالفت خانواده همسرش با رامین که ۶ سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد او در مورد نحوه آشنایی و ازدواجش می گوید: من و رامین حدوداً ۳ سال پیش با هم در محل کار آشنا شدیم، رامین در آن زمان ۳۱ سال داشت و من هم ۳۷ ساله بودم.
وی در ادامه میگوید: آشنایی ما چند ماهی طول کشید و ما با صحبتهایی که قبل از ازدواج داشتیم و با رفتن به جلسات مشاوره پیش از ازدواج و با اعلام نظر کارشناس خانواده احساس میکردیم از خیلی جهات با هم تفاهم داریم و میتوانیم زندگی مشترک خوبی داشته باشیم و مسأله بزرگتر بودن من از رامین نمیتواند تأثیری در زندگی آینده ما داشته باشد رامین هم با مسأله بزرگتر بودن من مشکلی نداشت و تنها مسأله مهمی که جلوی روی ما بود مخالفت خانواده رامین نسبت به بزرگتر بودن من از رامین بود بالاخره ما علیرغم آن مخالفتها با هم ازدواج کردیم ولی هنوز هم بعد از گذشت این چند سال علیرغم تلاشهای من در عوض کردن نظر خانواده شوهرم، آنها نسبت به من نگاه بدی دارند و هنوز با این مسأله کنار نیامدند و حتی برخی مواقع به دلیل اینکه رامین مثل اوایل ازدواجمان در مقابل دخالتهای نابجای آنها از من حمایت نمیکند یک سری اختلافاتی بین ما بوجود میآید.
الهام میگوید به نظر من اصلا بزرگتر بودن دختر از پسر در صورتی که از لحاظ دیگر با هم مشکلی نداشته باشند و البته با انجام مشاورههای پیش از ازدواج و در صورت مثبت بودن نظر متخصص نمیتواند مانعی برای ازدواج باشد و من و رامین هم اگر دخالتهای خانوادهاش نباشد اختلاف نظر جدی با هم نداریم و میتوانم بگویم از ازدواجم راضیام.
گفتوگو با عروس و دامادهایی که سن عروس از داماد بیشتر است نشان میدهد که اگرچه این پدیده اجتماعی در جامعه رو به رشد است و پسران و دختران تا حدودی آن را برای خود حل کردهاند و دیگر حساسیتهای گذشته درباره آن وجود ندارد اما این مسأله هنوز برای بخشی از خانوادهها یک دغدغه است که یا آن را در ابتدای زندگی در قالب مخالفت با ازدواج فرزندشان مطرح میکنند یا در زندگی آن را به روی طرفین میآورند.
اما امروزه نگرانی از کندی جوانان در گرایش به ازدواج در جامعه به قدری ملموس است که شاید بزرگ بودن عروس نسبت به داماد در مقایسه با دغدغههای اقتصادی ازدواج برای عدهای دغدغهای باشد که در حاشیه قرار دارد ولی نمیتوان از آسیبشناسی این پدیده اجتماعی رو به رشد چشم پوشید.