اما باوجود اعلام خودکشی برای این پرونده، ابهامات گستردهای همچنان در پرونده وجود داشت که بزرگترین آن این بود که پسربچه هشتساله چگونه فهم خودکشی را داشته است؟ چطور او از بولوار هفتتیر خودش را به پل امامحسین(ع) رسانده است و از آن مهمتر، چگونه به پایین پریده، آنهم بدون هیچگونه جلبتوجهی؟ این ابهامات با ادعاهای پدر کودک همخوانی نداشت و بازجوییهای تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسانرضوی به دستور قاضی علیاکبر احمدینژاد ادامه یافت تاجاییکه پدر این کودک به تناقضگویی افتاد.
کارآگاهان با یکسری بازجوییهای تخصصی بالاخره توانستند کلید این معما را از زیر زبان این مرد بیرون بکشند و او در اعترافاتی تکاندهنده به انداختن پسرش از روی پل اعتراف کرد.
این مرد سنگدل در بخشی از اظهاراتش زیرنظر قاضی علیاکبر احمدینژاد، اعتراف کرد: «بعد از اینکه از همسرم جدا شدیم، پسرم چون با مادرش نمیساخت، همراه من زندگی میکرد؛ اما از دست کارها و بهانهگیریهایش خسته شده بودم. اصلا بعد از طلاق خیلی اعتراض میکرد و حتی دو بار از خانه فرار کرده بود که یکبار حرم رفته بود و یک بار دیگر در پارک دانشجو پیدایش کردیم. خستهام کرده بود. روز حادثه او را سوار موتورسیکلت کردم و بالای پل امامحسین(ع) بردم. کمی ایستادم تا روی پل خلوت شود و ماشین نیاید. بعد که مطمئن شدم خودرویی روی پل نیست و کسی هم مرا نمیبیند، در یکلحظه او را از بالای پل به پایین انداختم و سریع از محل دور شدم.»
با اعترافات تکاندهنده این مرد سنگدل به دستور قاضی احمدینژاد تحقیقات تکمیلی آغاز شده است.