فیش های حقوقی چند شغل را بلعیدند؟

 

 

سید مرتضی احمدپور

افشای فیش های حقوقی چند ده میلیونی و پاداش های چند صد میلیونی هرچند یک اتفاق شوک آور برای جامعه بحران زده اقتصادی ایران محسوب می شد، اما نگاه های تیزبین بسیاری از تحلیل گران اجتماعی، اقتصادی و رفتارهای اشرافی بسیاری از آقایان، از پشت پرده درآمدهای آنچنانی سخن ها می گفت و از ابتدا نیز مشخص بود که زندگی های آنچنانی با حقوق های عادی دولتی چندان سازگار نیست.

اشرافی گری و گرایش به مادیات همان سهم مهلکی بوده و هست که از ابتدای انقلاب اسلامی مورد نقد دوستداران واقعی انقلاب قرار گرفته است. چرا که اشرافی گری و فاصله گرفتن از محرومان و طبقه پائین اجتماعی همانند ضرباتی مهلک بر پیکر ارزشهای اسلامی و انقلابی به شمار می رود.

بسیاری از مردم باور نداشتند که دولتمردان حقوقی های نجومی را به صورتی ضابطه مند اعمال کنند و به بیان دیگر حقوق های نجومی منطبق بر ضوابط جدیدی پرداخت می شد که از سوی برنامه ریزان دولتی طرح ریزی شده بود. حال سوال اینجاست که اگر افشاگری حقوق های نجومی صورت نمی گرفت روال پرداخت های کلان به این افراد ادامه می یافت و آیا با فرض اینکه ضوابط پرداخت حقوق های آنچنانی از دولت قبل هم آغاز شده بود، آیا مسئولان ارشد دولتی از این پرداخت ها در مدت سه سال قبل بی خبر بودند؟

رفتار دولت در عزل و استعفا دادن برخی از مدیران دارای حقوق نجومی، چیزی از کریه بودن موضوع پرداخت های نجومی کم نمی کند و مردم این سوال را در ذهن خود مرور می کنند که اگر این موضوع افشا نمی شد بازهم پرداخت ها ادامه پیدا می کرد؟

مسئله مهم دیگر اینکه در این بحران کمبود مالی پروژه ها و توقف پروژه ها به علت نبود منابع مالی و بدتر از آن، بحران اشتغال و بیکاری چگونه مدیران میلیونی حاضر به ادامه دریافت حقوق های آنچنانی می شدند؟ به راستی با تجمیع فقط یک سال از این حقوق های نجومی چند شغل و چند کارخانه می شد احداث کرد و چند جوان از بحران بیکاری خلاص میشدند؟

در حال حاضر بسیاری از جوانان جامعه حاضرند با حقوقی منطبق بر قانون کار و حتی کمتر از آن به صورت تمام وقت مشغول به کار شوند و در عرصه تولید و سازندگی کشور حضور یابند، بسیاری از جوانان خلاق هستند که می توانند با دریافت یک وام ۱۰ میلیون تومانی برای خود و چند نفر دیگر نیز ایجاد شغل کنند.

آقایانی که به راحتی حقوق چند ده میلیونی را دریافت می کنند و به فکر انباشت مال برای خود هستند ای کاش گذری به بانکها و صندوقهای کارآفرینی در جای جای کشور داشته باشند و با جوانانی همکلام شوند که برای دریافت چند میلیون تومان چه مرارتها که نکشیده و نمی کشند.

ای کاش حضرات مدیران چند ده میلیونی و چند صد میلیونی آگهی فروش کلیه جوانی ۲۹ ساله را نه یکبار بلکه چند بار بخوانند و بدانند و بفهمند که چرا جوانی برای فراهم کردن سرمایه کارش، باید کلیه اش را بفروشد.

ای کاش حقوق بگیران نجومی با ماشین چند صد میلیونی شان به جای فرحزاد و دربند، یکبار هم که شده سری به شهرک های صنعتی سوت و کور و کارخانه های دربسته بزنند که روزگاری محل چرخش صنعت و اقتصاد کشور بوده و نان آور هزاران کارگر و امروز به خاطر کمبود منابع مالی درشان بسته شده است.

بسیاری از مردم جامعه در زمینه حقوق های نجومی با سوالات بی جوابی مواجه هستند. آنان از خود می پرسند که آیا این مدیران واقعا معتقد به اسلام و ارزشهای انقلابی هستند و آیا می توانند شبها آسوده سر بر بالین بگذارند؟ آنان از خود می پرسند آیا مدیری که در جلسات رسمی دولتی، فریاد از کمبود منابع مالی و فقر به واسطه بیکاری می زند چگونه می تواند حقوق نجومی برای خود را مشروع فرض کند؟ آیا سختی کار مدیریتی به حدی است که یک مدیر باید ده ها و صدها برابر کارمند همان اداره حقوق دریافت کند؟

یک مدیر نجومی مگر چند ساعت بیشتر از دیگران کار می کند که باید حقوق دریافتی اش سر به فلک بزند و در مقابل کارمندی که درهمان اداره و با همان شرایط کار می کند در ضرب و تقسیم حقوق و مخارجش مستاصل بماند؟ بسیاری از مردم از خود سوال می کنند که آیا این مدیران همانهایی هستند که فریاد عدالت و برابری آنان گوش فلک را پر کرده و آیا این اشرافیگری، یک حق مشروع پذیرفته شده از سوی برخی مدیران است؟

وقتی جوانی به حقوقی منطبق بر قانون کار نیز راضی و دلخوش است و حاضر می شود بیشتر از ساعات تعیین شده در قانون کار نیز، فعالیت کند و حقوق مختصری دریافت کند، هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که مدیری چند متر آنطرفتر در دفتر کارش با دیدن فیش حقوقی چند ده میلیونی به برنامه ریزی سفر خارجی همراه با خانواده بیاندیشد.

متاسفانه در نگاه برخی از مسئولان و مدیران دولتی این باور نادرست به وجود آمده که نباید سقفی برای حقوق آنان در نظر گرفته شود و آنان به اندازه ای متحمل فشار کاری و سختی کار!! هستند که هر میزان برداشت از بیت المال، برایشان مشروع است.

بسیاری از جوانان نسل اول انقلاب به یاد دارند که در ابتدای انقلاب و در زمان هشت سال جنگ تحمیلی، برخی از مسئولان حتی حاضر نبودند همان حقوق عادی خود را دریافت کنند و در پایان ماه مازاد حقوق خود را به بیت المال مسلمین عودت می دادند و تا جایی که می توانستند همراه و همگام با مردم عادی و محروم زندگی می کردند تا درد آنان را همواره لمس کنند و یاد پا برهنگان را فراموش نکنند.

البته مردم در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، علیرغم مشاهده چنین موضوعاتی همچنان در صف اعتقاد به نظام و رهبری حضور دارند و همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، اکثر مدیران در نظام اسلامی سالم هستند و این جماعت اندک نیز با مدیریتی صحیح و هوشمندانه می توانند حذف شوند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*