واژه شهادت، عجین شده است با نام سید و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام. در این یادداشت نویسنده شهادت طلبی و احیای عنصر شهادت توسط امام حسین علیه السلام را از دو بُعد نظری و عملی مورد بررسی قرار داده است. در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
«هنگامیکه در جامعهای رخوت و سستی و بیتفاوتی نسبت به انحرافات دینی و رذایل اخلاقی به وجود میآید، در این مقطع حساس وجود یک شوک و یکشور دینی عظیم برای بازگرداندن حیات به کالبد نیمهجان چنین جامعهای ضروری میشود. امام حسین(ع) با شناخت کامل از اوضاع حاکم بر زمان خود، برای روشنگری و بیداری جامعهای که زنگار غفلت چون پردهای بر قلب مردمانش افکنده شده بود و این امر باعث شده بود که تن به استبداد و ظلم و تبعیض حاکمان جور دهند، قیامی را به پا کرد که نسبت به فرجام و شهادت در مسیر آن، بصیرت و آگاهی کامل داشت و بهوسیلهٔ آن میخواست به هدف خود که آبیاری ریشه درخت خشکیدهی اسلام با خون پاک خویش بود، برسد. شهادت چنین شخصیت والا و معصومی در جامعه آن زمان چنان موجی را به پا کرد که بساط حکومت طولانی و پرزرقوبرق امویان را بهسرعت جمع نمود و جنبشهای شیعی و متعددی را در شهرهای مختلفی ایجاد کرد. خطبهای روشنگرانه عقیله بنی هاشم(س) و امام سجاد(ع) چهره فریبکار امویان و مظلومیت و پیام امام را بیشتر برای همگان روشن و آشکار نمود.»
«بُعد عملی: حماسهای که از حوزهٔ اندیشه و خواسته فراتر رفته و بعد عملی آن عینیت یافته است. امام حسین(ع)، در روز عاشورا این حقیقت را بیان کرد که برای حفظ اسلام و اصلاح جامعه و بیدار کردن مردم باید قربانی شد و قربانی داد تا ارزشهای فراموششده دوباره احیا شوند و حق و حقیقت در شریان جامعه جاری شوند. هنگامیکه ترس از مرگ و تعلقات دنیوی کنار برود و شهامت و تهور و بیباکی در جان منادیان آزادگی و وارستگی رخنه کند، در این هنگام مبارزه با عوامل استبداد با مصلحت و عافیتطلبی کنار گذاشته نمیشود و روحیهٔ شهادتطلبی تمام گزینهها و نقشههای تطمیع جباران را خنثی میکند. جامعهای که چنین افرادی را در درون خود داشته باشد بهمحض بروز انحرافات و کجرویها با قیام آنان به خود میآید و ننگ ذلت را از دامان خویش پاک میکند. موریس دوکبری، مورّخ اروپایی در مورد ایشان میگوید:….»
به نام خدا
مریم فولاد زاده
شهید آزادهٔ تاریخ؛ پرچمدار اصلاح جامعه
شهادت و روحیهی شهادتطلبی در فرهنگ اسلامی، ارزشی اصیل و مورد اهتمام است. جایگاه شهید در تفکر شیعی جایگاه والا و بیبدیلی است که هرکسی سعادت رسیدن به آن را ندارد و آگاهی و اراده و داشتن هدف الهی برای دستیابی به آن از اصولی است که شناخت آن برای افرادی خاص میسر میشود. شهید با حرکت متهورانهی خود پیام مهمی را به جامعه مخابره میکند و حیاتی تازه به کالبد خشکیده آن میبخشد. امام حسین(ع) با عنوان سالار شهیدان در تمام اعصار تاریخ نقش بارزی در ایجاد روحیهٔ شهادتطلبی دارد. شخصیتی که با داشتن بالاترین مرتبه کمال انسانی و شهامت و ایثار و فداکاری باهدف رجوع مجدد جامعه به دین جدش رسولالله(ص)، در روز عاشورا حماسهای آفرید که فریاد عزت و آزادگی و عدالتخواهی آن هنوز از حنجرهٔ تاریخ به گوش میرسد.
منشأ و پشتوانهٔ شهادت
شهید با نگاه به وجه الله و دوری از تعلقات دنیوی و فانی، عرفان عملی خود را به نمایش میگذارد. امام حسین(ع) عارف معصومی بود که جلوههایی از عرفان حقیقیاش در مناجات روز عرفه و شب عاشورا ظهور یافته و در قتلگاه آنجا که زمزمهٔ: ((الهی رضا برضائک صبرا علی بلائک تسلیما لامرک لامعبود سوائک یا غیاث المستغیثین)) را بر زبان میآورد، عینیت مییابد. این عرفان منشأ و پشتوانهای جز رضایت الهی نداشته و بذل جان در مقابل آن فوز و رستگاری عظیم بذل ناقابلی است که جاودانگی همیشگی را به دنبال دارد.
تا جایی که خداوند امام حسین(ع) را با خطاب: » یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إِلی رَبِّک راضِیهً مَرْضِیهً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی«فجر/۳۰-۲۷٫ به آن خلود پایدار و رضایت دوجانبه دعوت میکند.
علت گرایش به شهادت در قیام امام حسین(ع)
هنگامیکه در جامعهای رخوت و سستی و بیتفاوتی نسبت به انحرافات دینی و رذایل اخلاقی به وجود میآید، در این مقطع حساس وجود یک شوک و یکشور دینی عظیم برای بازگرداندن حیات به کالبد نیمهجان چنین جامعهای ضروری میشود. امام حسین(ع) با شناخت کامل از اوضاع حاکم بر زمان خود، برای روشنگری و بیداری جامعهای که زنگار غفلت چون پردهای بر قلب مردمانش افکنده شده بود و این امر باعث شده بود که تن به استبداد و ظلم و تبعیض حاکمان جور دهند، قیامی را به پا کرد که نسبت به فرجام و شهادت در مسیر آن، بصیرت و آگاهی کامل داشت و بهوسیلهٔ آن میخواست به هدف خود که آبیاری ریشه درخت خشکیدهی اسلام با خون پاک خویش بود، برسد.
شهادت چنین شخصیت والا و معصومی در جامعه آن زمان چنان موجی را به پا کرد که بساط حکومت طولانی و پرزرقوبرق امویان را بهسرعت جمع نمود و جنبشهای شیعی و متعددی را در شهرهای مختلفی ایجاد کرد. خطبهای روشنگرانه عقیله بنی هاشم(س) و امام سجاد(ع) چهره فریبکار امویان و مظلومیت و پیام امام را بیشتر برای همگان روشن و آشکار نمود. پس از آن قیام توابین و قیام مختار نیز اگرچه دیر اما به یاری رساندن پیام واقعه عاشورا آمدند. این قیام و جنبشها بهمرور گسترش یافت و در طول قرنها با اقتدا به خون سیدالشهدا(ع) نهضتهای مختلف عدالتخواهی در جهان شکل گرفت.
ابعاد شهادت امام حسین(ع)
بعد نظری
یکی از ابعاد تأثیرگذار شهادت امامحسین(ع)، بُعد تئوری و نظری آن میباشد. شخصیت امام باروحیه عدم سازش و سرسپردگی در برابر حاکمان فاسد و ظالم، عدم پذیرش زیادهخواهی و تبعیضها و انحرافات دینی و اخلاقی و میل و گرایش شدید در دگرگونی و اصلاح جامعه، حفظ عزت و آزادگی و تن ندادن به ذلت و ارائهٔ این تصویر که اکثریت دلیل بر حقانیت نبوده و حق و حقیقت به دلیل تأمین منافع زیادهخواهان همیشه در اقلیت و بیتوجهی قرار میگیرند، پایهٔ نظری بسیاری از جنبشهای آزادیخواه جهان بوده و هست.
چنین روحیهای از ایشان شخصیتی جهانی ساخته که او را محدود به یکزمان و مکان و حتی یک مذهب خاص نمیکند. سخن بزرگانی با نحلهها و مکاتب مختلف فکری و سیاستمداران غیر شیعی در مورد قیام و شخصیت منحصربهفرد ایشان، گواه روشنی بر این مدعاست.
توماس کارلایل، مورّخ و فیلسوف انگلیسی در مورد امام حسین(ع) میگوید: “بهترین درسی که از سرگذشت کربلا میگیریم این است که امام حسین(ع) و یارانش ایمانی استوار به خدا داشتند. آنها با اعمال خویش ثابت کردند که در مقام مبارزه حق و باطل، تفوّق عددی و کثرت عددی اهمیت ندارد و پیروزی حسین(ع) باوجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است”
گاندی رهبر پرآوازه استقلال هند نیز با تأثیر از قیام ایشان چنین میگوید: “من زندگی امامحسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را بهدقت خواندهام و توجه کافی به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امامحسین(ع) پیروی کند.”
بُعد عملی
حماسهای که امام حسین(ع) در روز عاشورا با به میان آوردن اعضای صغیر و کبیر خاندان خود در میدان جنگ خلق کرد؛ حماسهای بیبدیل و تکرار نشدنی است. حماسهای که از حوزهٔ اندیشه و خواسته فراتر رفته و بعد عملی آن عینیت یافته است. امام حسین(ع)، در روز عاشورا این حقیقت را بیان کرد که برای حفظ اسلام و اصلاح جامعه و بیدار کردن مردم باید قربانی شد و قربانی داد تا ارزشهای فراموششده دوباره احیا شوند و حق و حقیقت در شریان جامعه جاری شوند. هنگامیکه ترس از مرگ و تعلقات دنیوی کنار برود و شهامت و تهور و بیباکی در جان منادیان آزادگی و وارستگی رخنه کند، در این هنگام مبارزه با عوامل استبداد با مصلحت و عافیتطلبی کنار گذاشته نمیشود و روحیهٔ شهادتطلبی تمام گزینهها و نقشههای تطمیع جباران را خنثی میکند.
جامعهای که چنین افرادی را در درون خود داشته باشد بهمحض بروز انحرافات و کجرویها با قیام آنان به خود میآید و ننگ ذلت را از دامان خویش پاک میکند. موریس دوکبری، مورّخ اروپایی در مورد ایشان میگوید:
“شعار امام و پیشوای آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود. حسین درراه شرف و ناموس و مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجوییهای یزید نرفت. پس بیائید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزیدیان و بیگانگان خلاصی یافته و مرگ باعزت را بر زندگی با ذلّت ترجیح دهیم؛ این است خلاصهٔ تعالیم اسلامی”
امام حسین(ع) با قیام تاریخی خود رویکردی را در جهان ایجاد کرد که تمام مصلحان با الهام از مکتب و اندیشهٔ ناب و متهورانه او به اصلاح جامعه خود پرداخته و میپردازند و در جامعهٔ اسلامی با اقتدا به روحیه شهادتطلبانه او در طول تاریخ بساط حاکمان فاسد برچیده شده است.