آخرین خبر :

روایت یک روز کاری در برخی ادارات استان: اینجا همه مشغول می زنند

روی میزش پر از کاغذ و پوشه است و به دلیل شلوغی میز مجبور شده تعدادی از پوشه ها را روی صندلی همکارش که مرخصی است بگذارد، بادقت به برگه ها نگاه میکند تا مبادا عددی از زیر دستش رد شود آخر هزار تومان هم اینجا هزار تومان است، صف انتظار به ۶ نفر رسیده اما او با کمال آرامش کارش را انجام میدهد و در پاسخ به هر تازه واردی میگوید چند لحظه تشریف داشته باشید.

پرده اول: اتاق وصولی های مالیات

در اتاق بسته است، شاید برای مهار انرژی این تصمیم را گرفته اند عقربه های ساعت مچی ام عدد ۹ را نشان می دهد اما ساعت دیواری روی ساعت ۳ و ۲۰ دقیقه ثابت مانده است. هر ۳ کارمند این اتاق خانم هستند. با هدف تهیه گزارش آمده ام بنابراین یک درخواست ساده ای را مطرح می کنم.

سلام صبح شما بخیر

خانم حسابدار از پشت شیشه با خوش رویی پاسخم را می دهد و من هم درخواستم را مطرح می کنم .

ببخشید من برگه وصولی مالیات هایی که پرداخت کرده ام می خواهم

طی چک پرداخت شده ؟

بله

کد ملی؟

۰۵۶…..

۴ مورد است

بله دقیقا ممنون لطفا پرینتش را بدهید

ما اجازه نداریم

از کجا باید اجازه بگیرید؟

شما باید بروید سالن اون سمت پیش آقای …. همانجا بگویید پرینتش را بدهند.

ممنون خانم.

از اطلاعات آدرس دقیق اتاق آقای … را می پرسم و یک راست وارد اتاقش می شوم، همه جا پر از پوشه است کمدهای فلزی زهوار در رفته قدیمی که موقع بازو بسته شدن صدای فرسودگی اش آدم را یاد مدرسه های دهه ۶۰ و اتاق مدیر مدرسه می اندازد. کد ملی ام را اعلام میکنم اما هیچ موردی یافت نمی شود انگار آدرس اشتباه داده اند. دو باره و سه باره اطلاعاتم را وارد می کند اما خبری نیست!!! می گویم در سیستم همکارتان همه موارد آمد، پاسخش شگفت انگیز است سیستم ها که شبکه است پس چرا اینجا نیست؟ طوری که به او بر نخورد می گویم شاید کد ملی را درست نمی زنید !!!

می گوید : شاید هم کد ملی را درست وارد نکرده اند. این حرفش قابل قبول تر است، یاد زمانی که برای کارورزی به این اداره آمده بودم افتادم زمانی که قرار بود همه اطلاعات آن پوشه ها وارد سیستم شود و کارورزها از هر رشته و دانشگاهی که بودند به این کار گمارده شدند، یادم هست یکی اطلاعات را قرائت می کرد و دیگری ثبت می کرد و این وسط ها اگر او که قرائت می کرد نگاهش به سیستم می افتاد می گفت گفتم ۹ نه ۲ یا قدامی نه فدایی شاید اطلاعات من هم قربانی همان گوشی شده که ۹ را ۲ شنیده باشد.

خوب حالا تکلیف چیست؟

بروید ابتدای سالن اتاق دوم سمت راست پیش آقای … حتما اطلاعات را دارند. اتاق ها را یکی یکی جلو می روم نمی دانم چرا هیچ کارمندی را پشت میزش نمی بیننم شاید همه جلسه اند!!!

پرده دوم: ۶ صندلی و یک کارمند

روی میزش پر از کاغذ و پوشه است و به دلیل شلوغی میز مجبور شده تعدادی از پوشه ها را روی صندلی همکارش که مرخصی است بگذارد، بادقت به برگه ها نگاه میکند تا مبادا عددی از زیر دستش رد شود آخر هزار تومان هم اینجا هزار تومان است، صف انتظار به ۶ نفر رسیده اما او با کمال آرامش کارش را انجام میدهد و در پاسخ به هر تازه واردی میگوید چند لحظه تشریف داشته باشید. من هم همین پاسخ را دریافت می کنم و روی یک صندلی می نشینم، کولر اتاق روشن است اما کاغذی که انگار زمستان برای کاهش مصرف انرژی روی دریچه نصب شده به طور کامل جدا نشده است اینجا به کاهش مصرف انرژی خوب اهمیت می دهند، از ۶ صندلی که در اتاق هست فقط همان کارمندی حاضر است که قرار است مشکلم را حل کند. بهتر که نگاه می کنم انگار ۲ کارمند دیگر هم هستند چون سیستمشان روشن است اما در اتاق نیستند. تمام دیوار پشت میزهای کارمندان قفسه بندی شده و پر از کاغذ و پوشه است اما انگار بازهم جا کم آورده اند چون طاقچه ها هم پر از پوشه شده است بعضی از پوشه ها بی نظم روی هم قرار گرفته ، فتوکپی کارت ملی یکی از مؤدیان بیرون افتاده اگر آدم حاقدی باشد در یک چشم به هم زدن می تواند چند پوشه را با تمام اطلاعاتش ببرد. روی سقف و کناره های دیوار ها هیچ اثری از دوربین دیده نمی شود شاید هم این قدر مخفی است که دیده نمی شود. روی سقف جای یک چیز مهمتر هم خالی است ، سیستم اعلام یا اطفای حریق شاید با خودشان فکر کرده اند هیچ چیز قابل اشتعالی این جا نیست کارمندان که اهل سیگار نیستند مراجعه کننده هم که حق سیگار کشیدن ندارد شاید هم وجود دارد و دیده نمی شود. ساعت ۱۰ و نیم شده هر فردی با مشکلات مختلف سراغ همین کارمند آمده یکی ۲ سال است که مغازه اش تعطیل شده می گوید اعلام هم کرده ام اما برایش مالیات تعیین کرده اند، یکی پارکینگ منزلش را پر خرت و پرت کرده گمان کرده اند که تجاری شده مالیات زده اند و تازه جریمه هم شده حالا برایش برگ اصلاحیه پر می کنند و شاهد آورده که وجدانا تجاری نیست. یکی هم گرفتاری دیگری دارد که برای رفع نقص باید این قدر دوندگی کند که تصمیم گرفته همان مالیاتی که برایش تعیین شده را پرداخت کند.چون دنگ و فنگ راه اول بیشتر است و به الافی اش نمی ارزد یکی هم بعد از یک ساعت معطلی می شنود که اصلا کارش مربوط به حوزه ۳۱۴ نمی شود. کارمند دست تنها از ارباب رجوع ها به خاطر انتظار طولانی شان زیرزبانی پوزش می طلبد، آبدارچی چای می آورد و برای همان ۲ میزی که سیستمشان روشن است هم چای می گذارد. بعد از ۲ دقیقه بعد از آوردن چای، صاحب یکی از صندلی های خالی می آید و یک نگاهی به سیستمش می اندازد و مشغول موبایلش می شود.

پرده سوم: کارمند جدید چای می نوشد

مقداری ازچایش را هم هورت می کشد و دوباره مشغول موبایلش می شود. کارمندی که از قبل جواب مراجعه کننده ها را می داد با یک پرونده درگیر است، از او می پرسد شما در جریان این پرونده هستید کارمند موبایلی از زیر عینک نیم نگاهی می اندازد و با سر علامت منفی می دهد. کارمند فعال دوباره پرونده را بررسی می کند تا به مراجعه کننده پاسخ قابل قبولی بدهد. کمی با دلخوری از کارمند تازه وارد می پرسم نمی توانید به آقای … کمک کنید تا این (با اشاره به خودم و آنهایی که منتظر بودند)صفویون کمتر شوند؟

نه این موارد مربوط به حوزه ایشان است!!!

پس اگر حوزه ایشان این قدر مراجعه کننده دارد بهتر نیست یک دست کمک برایشان می بود تا مردم این قدر منتظر نشوند الان ساعت نزدیک ۱۱ شده من یک سوال دارم.

موبایلش را می گذارد و با توجه بیشتری می گوید بله همکار دارند اما امروز مرخصی هستند.

بقیه همکارانتان هم مرخصی هستند؟

کمی خود را جمع و جور می کند و با حالت تعجب از این سوالم ادامه می دهد بله البته آقای … الان اتاق بغلی هستند، نمی دانم برای فرار از سوال بعدی بود یا برای صدا زدن همکارش از اتاق خارج می شود.

منم تصمیم میگیرم دوری در سالن بزنم شاید ثانیه ها کمتر خودنمایی کند، در هر اتاقی که سرک می کشم یا هیچ فردی پشت میزش نیست یا از حداقل ۳ صندلی ۲ صندلی خالی است. سالن دیگری را جلو می روم یکی از مراجعه کننده ها همان طور که از کنارم رد می شود می گوید: هیچ احدی نیست همه اتاق ها خالی است اینجا باید دنبال کارمندان بگردی!!!

پرده آخر: در همان اتاق اول

دوباره به اتاق قبلی می روم نوبتم شده کارمند فعال مرا دوباره به همان اتاقی راهنمایی می کند که اطلاعاتم در سیستمشان نبود، وقتی می گویم آنجا اطلاعاتم ثبت نیست تعجب می کند و آدرس جدیدی را می دهد؟

در اتاق آدرس جدید هم فردی نیست، با ناراحتی از کارمندی که در حال توجیه کردن یک مودی است می پرسم این چه اداره ای است چرا هیچ کس نیست. می گوید الان می آیند صبر کنید. بعد از ۲ دقیقه یکی می آید و با حالتی نچندان مؤدبانه مرا می فرستد به همان اتاقی که اطلاعاتم را نداشتند. وارد چند اتاق دیگر می شوم و درخواستم را مطرح می کنم آنها هم همان نشانی را می دهند اما کارمند دیگری آدرس جدید می دهد که بعد از پرس و جو می فهمم او هم مرخصی است. ساعت ۱۱ و نیم شده می ترسم به اذان که برسد دیگر همین آدم ها را هم نبینم دوباره به همان اتاقی می روم که اول وارد اداره شدم به خانم متصدی می گویم همکارتان آقای …. گفتند شما می توانید رسید وصولی های چک را به من بدهید چون فقط در سیستم شما رؤیت می شود . کمی تعجب میکند. می دانم که دروغ نگفته ام چون رسید چک ها را قبلا از خودش گرفته بودم، می گوید منظورتان برگ وصول چک است؟

بله دقیقا

آها باشه

و در کسری از دقیقه پرینت برگ های وصول چک را دریافت می کنم، بعد از ۲ ساعت و نیم الافی همان چیزی که از اول می خواستم را دریافت می کنم. نمی دانم روزانه چند نفر به این اداره البته غیر از خرداد و تیرماه مراجعه می کند؛ اما انگار کارمندان فقط همان دوماه کوک هستند. موقع خروج همان مراجعه کننده ای را دیدم که گفت باید دنبال کارمندان بگردی، دوباره برگشته بود شاید او به بعد از اذان امیدوار است !!!

با توجه به گلایه های مردم از حضور برخی کارمندان دستگاه های اجرایی در ساعت خدمت در حوزه کاریشان این سلسله گزارشات ادامه خواهد داشت.

photo_2016-10-04_17-48-18

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*