طی سال های گذشته تعدادی از نمایندگان مجلس و کارشناسان نسبت به پدیده مهاجرت نخبگان یا در اصطلاح فرار مغزها، واکنش نشان داده اند، از سوی دیگر برخی از مسئولان دولتی سال ها قبل مانند وزیر علوم دولت نهم موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها را جنجال رسانه ای عنوان کرده اند که مطابق با واقعیت موجود کشور نیست اما باور کنیم یا نکنیم سالانه ۵۰ تا ۸۰ هزار نخبه از کشور خارج می شوند و راهی سرزمین های دیگر می شوند، صدر نشینی ایران در مسئله فرار مغزها از جمله باورهایی است که برخی سخت به آن معتقدند و برخی از واژه دروغ پردازی از آن یاد می کنند. اما یک پرس و جوی ساده نشان می دهد دو دسته فرار مغزها در کشور روی می دهد یکی آن دسته نخبگانی هستند که متخصص به حساب می آیند یعنی در کشورهای مقصد جذب بازار کار می شوند یک دسته هم آن هایی هستند که برای ادامه تحصیل جذب دانشگاه های خارج از کشور می شوند.
ناگفته پرواضح است که بیکاری، سطح پایین درآمد اساتید و نخبگان ، نارسایی های مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی- علمی و بی ثباتی اجتماعی می تواند بهترین دلایل برای فرار مغزها باشد.
وقتی در استانی مانند خراسان جنوبی بررسی ها نشان می دهد بیشتر نخبه ها اگر از لحاظ مالی تأمین بودند سال ها پیش از این ها رفته بودند و در حجمی وسیع می بینند که عده زیادی از آن ها حداقل در شهر بیرجند و استان خارج شدند و به شهرهای بزرگتر رفته اند دیگر آنچه درباره فرار مغزها مطرح می شود یک جنجال رسانه ای به حساب نخواهد آمد. به اعتقاد کارشناسان علوم مختلف دانشگاهی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی به امید مشارکت در برنامه ها و عرصه های سازندگی کشور، بازگشتند. اما پس از چندی روند بار دیگر معکوس گشت و مدام بر تعداد افراد علاقه مند به تحصیل و زندگی در کشورهای در حال توسعه افزوده شد.
ارائه راهکارها و اقدامات اجرایی می تواند تا اندازه قابل توجهی به حل این مسئله کمک کند. اما این امر میسر نخواهد شد مگر با ایجاد تدابیر مدیریتی لازم در هیئت دولت و نیز تغییر در تفکر برخی مدیران که در استان ها پشت میزهای حمایتی نشسته اند اما نمی دانند حمایت یعنی چه؟