دوران بلوغ دوران تغییرات سریع جسمی و بحران های روحی استو در این یادداشت نویسنده مهم ترین موضوعاتی که دختران در ایان سن بلوغ با آن رو به رو می شوند را بیان کرده و راه مواجه شدن با آن را به دختران آموخته است. در بخش هایی از این مطلب می خوانیم:
«قاعدگی: این بزرگترین تغییر دوره بلوغ است. وحشت نکن و نگران و غمگین نباش. این مسئله جای شکر و تبریک دارد. چون به سلامت جسم تو کمک بزرگی میکند. اما در این روزها باید خیلی مراقب خودت باشی. حواست به نظافت و بهداشت شخصیات باشد. حواست به خورد و خوراکت باشد تا درد نکشی. مثلا لباس زیرت را زود به زود عوض کن. نواربهداشتی مناسب و پنبهای استفاده کن که حساسیتزا نباشد و آنرا بیش از سه، چهار ساعت نگهندار. دوشهای کوتاه بگیر و ورزشهای سبک انجام بده. »
« اگر احساس محبتی نسبت به یک جنس مخالف داری، سعی نکن بدون فکر و شناخت بپری وسط ماجرا و یک داستان برای خودت بسازی. اولین نکتهای که باید بدانی این است که تو الان در شرایط بسیار حساسی هستی و هر کسی دیگر هم در جایگاه این فرد بود باز هم امکان داشت تو عاشقاش شوی، پس کمی در موردش فکر کن، صبر کن و سعی کن وارد ارتباطی خارج از شرع و عرف نشوی. »
سفارش هایی برای ایام بلوغ به دختران
تیتر پیشنهادی: من تنها، شما همه
نویسنده: فاطمه سعادت فرد
چه کسی مرا درک میکند؟
«هیچ کس مرا درک نمیکند. هیچ کس مرا دوست ندارد. احساس میکنم هیچ چیزی در این دنیا خوشحالم نمیکند. گمان میکنم همه تصمیم گرفتهاند مرا عصبانی و ناراحت کنند. دیگر تحمل برادرم را هم ندارم انگار تنها کارش در این دنیا کنجکاوی کردن در کارهای من است. از خودم بدم میآید. صورتم پر از جوش شده و دست و پاهایم انگار یک عضو اضافیاند که هر کدام ساز خودشان را میزنند از بقیهاش هم که دیگر نگویم …»
دارم بزرگ میشوم؟
بلوغ یک پروسه دوستداشتنی و البته خاص است. دوستداشتنی است اگر با آن دوست شویم و بتوانیم با او راحت بوده و از پساش برآییم. همه روانشناسان و مشاوران سعی میکنند درباره این دوره به والدین اطلاعاتی را بدهند. «چطور با دختر نوجوانمان برخورد کنیم»، «درباره بلوغ دختران بیشتر بدانید» و … اما کسی حواسش نیست که دختر نوجوانی که من باشم هم نیاز به اطلاعاتی درباره وضع و حال خودم دارم. چه بهتر که از قبل بدانم تا غافلگیر نشوم و بزرگ شدن برایم یک تجربه دلنشین و لذتبخش باشد نه سرزمینی ناشناخته که هر روز از توی آستیناش یک چیز جدید در میآورد و مرا به وحشت میاندازد.
میخوام تنها باشم
اگر دختر نوجوانی هستی که تا دیروز بسیار پرانرژی و شلوغ بودی و تمام جمعهای دوستانه و فامیلی را مثل بمب میترکاندی، اما به تازهگی بسیار ساکت و تنهاییطلب شدهای، نگران نباش. بسیاری از هم و سن سالهای تو همین حس و حال را تجربه میکنند. تو مشغول شناخت بیشتر خودت هستی، سعی میکنی بیشتر به خودت و جهان اطرافت فکر کنی و یک معنای واقعی برای زندگیات دست و پا کنی. بیشتر از قبل برایت سوال پیش میآید و هیچ کاری را بدون سوال انجام نمیدهی. «چرا باید درس بخوانم»، «چرا باید حجاب داشته باشم»، «اصلا من کی هستم»، «چرا در این خانواده به دنیا آمدهام» و … بهتر است حق تنها بودن و فکر کردن را به خودت بدهی. اما این حق را به آرامی از پدر و مادرت طلب کن، نه با عصبانیت و ناراحتی، آنها هم روزی نوجوان بودهاند و حالت را درک میکنند. ضمن اینکه بهتر است حواست باشد که فکر کردن کمتر به خیالبافی برسد و زمانش از یک حدی بیشتر نشود که با دنیای بیرون و واقعی قطع رابطه کنی.
کمک بگیر
سوالاتی که برایت پیش می آید هرگز پیش پا افتاده و الکی نیستند و جوابشان جز با تلاش و تفکر و مشورت و کمک گرفتن پیدا نمی شود. فکر نکن که خودت به تنهایی می توانی از پس جواب دادن به همه سوالها بربیایی. همه ما نیاز به کمک گرفتن از دیگران داریم. ربطی هم به سن و سالمان ندارد. از دیگرانی که بیشتر از ما زندگی کردهاند، بیشتر از ما مطالعه کردهاند و بیشتر از ما تجربه دارند. پس سوالاتی که به خودشناسی و جهانشناسی و معنای زندگیات ربط دارد را با بزرگترها، پدر و مادر، معلمها، مشاور و افرادی که مورد اعتماد هستند، در میان بگذار.
فکر کنم دوستش دارم
این که دختری نوجوان باشی و گمان کنی عاشق شدهای و هی دلتنگ شوی و غصه بیاید روی دلت، اصلا چیز عجیب و بعیدی نیست. اگر سر جلسات امتحان بیش از قبل مضطربی. اگر زودرنج و حساس شدهای و با کمترین حرفی به جوش میآیی و گویا خودت هم درست و حسابی خودت را نمیشناسی و مشغول تجربهی یک «من» جدید هستی، نگران نباش. اغلب نوجوآنها مشغول گذران همین تجربیات هستند. اما چند راهکار برای روبهرو شدن با چنین وضعیتهایی وجود دارد:
- اگر احساس محبتی نسبت به یک جنس مخالف داری، سعی نکن بدون فکر و شناخت بپری وسط ماجرا و یک داستان برای خودت بسازی. اولین نکتهای که باید بدانی این است که تو الان در شرایط بسیار حساسی هستی و هر کسی دیگر هم در جایگاه این فرد بود باز هم امکان داشت تو عاشقاش شوی، پس کمی در موردش فکر کن، صبر کن و سعی کن وارد ارتباطی خارج از شرع و عرف نشوی.
- اگر ذهنت به سمتی میرود که مدام تو را به خیالپردازی میکشاند یا افکار نامناسبی را به تو القاء میکند، باید خودت را سرگرم کنی تا فکرت در دست خودت باشد و کنترلش کنی. مثلا کتاب بخوانی، فیلم ببینی، البته فیلمی که خودش منشأ افکار نامناسب دیگر نباشد. ورزش کنی و خلاصه کلی تفریحات سالم برای خودت تدارک ببینی.
- با مادرت صحبت کن. مادرت نزدیکترین کسی است که میتوانی درباره احساسات و عقایدت و هر آنچه تو را شاد یا ناراحت میکند با او صحبت کنی و مطمئن باشی نه آبرویت را پیش کسی میبرد نه نظرش در مورد تو عوض میشود و هم اگر لازم باشد میتواند بیشترین کمکها را به تو بکند. روابط صمیمانه با مادرت را حفظ کن و اگر کدورتی رخ داد ـ که البته طبیعی است ـ عذرخواهی کن. من میدانم چه عذاب وجدانی در ناراحت کردن مادرها به جان آدم میافتد.
- اگر از دست دیگران زود عصبانی شدی، و احساس کردی کم مانده میز را توی سرش خرد کنی یا بلایی سر خودت بیاوری، فورا آن مکان را ترک کن. لازم نیست حتما ثابت کنی حق با توست. الان رسالت تو این است که یک لیوان آب خنک بنوشی و فورا از آنجا دور شوی تا حالت جا بیاید.
- اگر به موسیقی علاقه داری و درس را هم همراه با موسیقی میخوانی، سعی کن موسیقیهایی که خیلی ریتم تند دارند مثل راک و رپ را گوش نکنی چون پریشانیهایت را بیشتر میکند. خیلی غمگینها را دوتا یکی کنار بگذار. سعی کن آنهایی را گوش کنی که به تو آرامش میدهند. به قرآن گوش کردن هم فکر کن. میان پلیلیستات ترتیل یک سوره خاص هم باشد، بسیار آرامش بخش و حال خوب کن است.
- ورزش کن. ورزش کردن را جدی بگیر حتی در حد روزی نیمساعت پیاده روی. شنا و پیاده روی، هم به نشاط جسمت کمک میکند هم به انرژی و سلامت روحت.
- با خدا رابطه داشته باش. تنبلی کردن در این سن و سال شاید برای برخیها پیش بیاید، اما برنده آن کسی است که به آن غلبه میکند. خواندن نمازهای یومیه و حرف زدن با خدا، یا شرکت در مناسبتهای مذهبی مثل ایام شهادت یا ولادت ائمهاطهار(س)، شبهای قدر یا به زیارت رفتن، خیلی زیاد حالت را خوب میکند و یک تکیهگاه محکم و دائمی بهت میدهد.
با جسمام چه کار کنم؟
همان اتفاقاتی که برای اخلاق و روحات در دوره نوجوانی و بلوغ رخ میدهد، برای جسمات هم اتفاق میافتاد. در واقع جسم هم در این پروسه بینصیب نیست و تو باید از این تغییرات باخبر باشی.
درد در دست و پاها
تا پیش از اولین قاعدگی، وقت داری که قد بکشی، پس حسابی ورزش کن. این دردهایی که در استخوآنهایت احساس میکنی درد رشد است، رشد در استخوآنها برای قد کشیدن و محکم شدن.
رشد و ضخیم شدن موها
موهای دست و پا و ناحیهی شرمگاهی، رشد کرده و ضخیم میشوند و البته نگران نباش، میتوانی با روشهایی مثل پودر، کرم و دیگر وسایل مناسب، آنها را از بین ببری.
این بزرگترین تغییر دوره بلوغ است. وحشت نکن و نگران و غمگین نباش. این مسئله جای شکر و تبریک دارد. چون به سلامت جسم تو کمک بزرگی میکند. اما در این روزها باید خیلی مراقب خودت باشی. حواست به نظافت و بهداشت شخصیات باشد. حواست به خورد و خوراکت باشد تا درد نکشی. مثلا لباس زیرت را زود به زود عوض کن. نواربهداشتی مناسب و پنبهای استفاده کن که حساسیتزا نباشد و آنرا بیش از سه، چهار ساعت نگهندار. دوشهای کوتاه بگیر و ورزشهای سبک انجام بده.
چرب شدهام
در این سن و سال ترشح غدد چربی زیاد میشود. به همین خاطر است که روی صورت و بالا سینهها جوشها ظاهر میشوند و موهایت زود به زود چرب میشوند. راهاش این است که به جوشهایت دست نزنی و سعی نکنی آنها را دربیاوی یا با لوازم آرایش و کرمپودر رویشان را بپوشانی که اوضاع بد میشود. سعی کن از ژل مناسب شستشوی صورت استفاده کنی، زود به زود دوش بگیری و شامپوی مناسب موهایت را استفاده کنی.
بزرگ شدن سینهها
رشد کردن سینهها هم یکی دیگر از اتفاقات دوره بلوغ است. سینهها وقتی که شروع به رشد میکنند ابتدا دردی مختصر در نوک آنها احساس میشود. اگر یکی از آنها بزرگتر از دیگری بود جای نگرانی نیست. بعد از مدتی رشدشان یک شکل و اندازه میشود.
دوران بلوغ، نامش بر رویش است، بلوغ یعنی رسیدن، تو داری به بزرگسالی میرسی، روحت و جسمت در حال رسیدن به مرحله جدیدی از زندگی هستند، مرحله ای که مسئولیت های جدیدتری بر شانه های تو قرار می گیرند، مرحله ای که باید روح و جسمت آماده شوند تا در مسیری که قرار است برای زندگی انتخاب کنی، تو راه همراهی کنند.، نگران تغییرات روح و جسمت نباش، آن ها کار خودشان را بلدند، تو فقط به انتخاب راهت فکر کن، راهی که باید در بین هزاران معبود خود ساخته دنیوی، تو را به خدای رحمان برساند.