آخرین خبر :

در جلسه دادگاه کیفری استان برای رسیدگی به پرونده قتل عمد/یکی از ما دونفر باید از اتاق زنده بیرون می آمد

حدود ساعت ۹:۴۰ دقیقه روز چهارم فروردین ماه سال جاری، غلامرضا.ب با مراجعه به پلیس آگاهی شهرستان سرایان ادعا کرد پسر ۳۰ ساله اش جمال، ظهر روز گذشته برای صرف ناهار به منزل پدر همسرش رفته و چون همسرش آنجا نبوده برای آوردن او ساعت ۱۲ منزل را ترک نموده و دیگر از او خبری نداریم و حتی تلفن همراهش را پاسخ نمی دهد

ماجرای مفقود شدن مرد ۳۰ ساله

مأموران پلیس آگاهی پیگیر موضوع شدند تا اینکه مردی به پاسگاه مراجعه و اظهار کرد در جاده کریمو به کاخک در حرکت بوده که دود سیاهی را در کنار جاده دیده است. مأمورین بلافاصله به محل اعزام و یک دستگاه سواری پژو آر دی را که کاملا سوخته بود ته یک دره مشاهده و مراتب را به پلیس آگاهی اطلاع دادند که در ادامه جسد سوخته شده ای هم داخل خودرو کشف گردید.

چند روز بعد هم فردی به پلیس گفت: روز سوم فروردین که قصد رفتن به عید دیدنی داشتیم یک دستگاه پژو آردی به رانندگی یک زن مضطرب و عجول قصد بیرون آمدن از گاراژ منزل یکی از همسایه ها را داشت که با درب گاراژ برخورد کرد و ما کمک کردیم خودرو بیرون بیاید.

مأموران با کسب این اطلاعات از همسر مرد مفقود شده تحقیق کردند که در نهایت وی اقرار کرد با کمک فردی دیگر همسرش را در منزل برادر خودش به قتل رسانده و جسد او را داخل خودرویش گذاشته و پس از سرازیر کردن در یک دره در جاده کریمو آن را به آتش کشیده اند که بلافاصله همدست این زن هم دستگیر شد و به ناچار به جرمش اعتراف کرد و ….

این مطالب را قاضی رمضانی در اولین جلسه دادگاه کیفری استان که برای رسیدگی به پرونده قتل عمد جمال.ب تشکیل شده بود، عنوان کرد و گفت: در این جلسه حمید.الف ۲۵ ساله و مجرد دارای سابقه کیفری به اتهام مباشرت در قتل جمال.ب و جنایت بر میت با سوزاندن جسد و نیز آرزو.ط همسر مقتول به اتهام معاونت در قتل حضور دارند. علاوه بر این غلامرضا.ب پدر و فاطمه.س مادر مقتول به عنوان اولیای دم حاضر هستند که البته پدرمقتول به نیابت از پسر خردسال مقتول نیز درخواست خود را مطرح خواهد کرد.

پدر و مادر مقتول تقاضای قصاص کردند

غلامرضا.ب پدر مقتول گفت: آرزو.ط (همسر مقتول) ۵ سال با متهم به قتل که پسر عمه پسرم نیز بود رابطه داشته که پسرم در نهایت آنها را در حال خیانت دیده است و آنها به کمک هم اورا کشته اند و من درخواست می کنم اول این زن را بخاطر ۵ سال خیانت قصاص کنید. پسرم شبانه روز با تانکر کار می کرد و بهترین خانه و زندگی را برای این زن فراهم کرده بود و لذا او باید به جرم این خیانت قصاص شود.

قاضی رمضانی پرسید: بر اساس کیفر خواست دادگاه حمید.الف قاتل است و همسر مقتول به جرم معاونت در قتل محاکمه می شود نظر شما چیست؟ آیا او به تنهایی مرتکب قتل شده یا همسر پسر شما نی کمکش کرده است؟

پدر مقتول گفت: من نمی دانم و این را فقط خدا می داند اما من از طرف خودم و بر اساس قوانین اسلامی می گویم زنی که خیانت می کند باید سنگسار شود.

فاطمه.س مادر مقتول هم همین درخواست را مطرح و تقاضای قصاص دو متهم را داشت.

حمید.الف متهم ردیف اول با دستور قاضی رمضانی پشت تریبون قرار گرفت و قاضی از او خواست تا در خصوص اتفاقات روز حادثه توضیح دهد.

همسر مقتول دستانش را گرفت و من گلویش را

متهم به قتل گفت: من صبح روز حادثه با رفقا بیرون بودم که همسر مقتول به من زنگ زد و از من خواست به منزل برادرش بروم که با من کار دارد. من چندبار درخواستش را رد کردم اما اصرارهای او باعث شد به آنجا بروم و هنوز مشغول نگاه کردن به عکسهای روی دیوار بودم که زنگ تلفن به صدا درآمد و او جواب تلفن را داد و به من گفت که مادرش بوده و گفته آماده شود که برای صرف ناهار به خانه آنها دنبالش می آیند اما او دروغ می گفت و جمال شوهرش زنگ زده بود و گفته بود آماده شود که خودش به دنبال او می آید. به هر حال من گفتم من میروم که پدر و مادرت مرا نبینند اما او اصرار کرد که بمانم. در این لحظه زنگ درب منزل به صدا درآمد و او گفت برو و در آن اتاق قایم شو. به هر حال جمال از روی دیوار داخل منزل شد و در سالن با همسرش جر و بحث کرد که سر و صدای آنها به گوشم می رسید. او گفت می خواهد مرا بکشد و از همسرش سراغ مرا می گرفت. من داخل کمد لباسها مخفی شده بودم که مرحوم آمد و مرا داخل کمد دید و پای راستم را کشید و من هم بلند شدم. احتمال می دهم همسرش اورا راهنمایی کرده بود که مستقیما به همان اتاق آمد و درب کمد را باز کرد. به هر حال من روی تخت افتادم و او اصلا فرصت صحبت کردن به من نداد و می خواست با پیچی که در دست داشت مرا بزند. من او را از پشت گرفتم و گردنش را فشار دادم که بیهوش شد و روی تخت افتاد و همسرش گفت اورا به مطبخ ببر که پدر و مادرم او را نبینند. سپس او به منزل پدر و مادرش رفت و من هم پس از انتقال جمال به مطبخ به منزل خواهرم رفتم تا ناهار بخورم. در آنجا هرلحظه منتظر تماس جمال بودم و حتی ساعاتی بعد که همسرش زنگ زد فکر کردم جمال است اما همسرش بود و به من گفت: زود بیا منزل برادرم که جمال فوت کرده و من که ترسیده بودم به بیرون شهر رفتم. او دوباره زنگ زد که چرا نمی آیی؟ من در راه بازگشت ماشینم بی بنزین شد و پیاده به آنجا رفتم و دیدم جمال تمام کرده است. همسرش گفت بیا او را ببریم توی ماشین. گفتم ماشینم بنزین ندارد و باید بنزین بزنم که گفت مقداری بنزین هم روی جسد بریز. من با ماشین مرحوم به جاده کاخک رفتم. پشیمان شده بودم. نباید دوباره به خانه ای که حادثه رخ داده بود برمی گشتم. حتی وقتی می خواستم خودرو را با جنازه به داخل دره بیندازم خودم هم سوار شدم تا بمیرم اما سالم ماندم. من اصلا قصد کشتن جمال را نداشتم با او خصومتی هم نداشتم و جز او با هیچکس دوست نبودم. او دوست نزدیک من و پسر دایی ام بود. وقتی دستگیر شدم همسر جمال اقرار کرده بود اما به من گفتند او بچه دارد و تو قتل را گردن بگیر. او گفت با وکیل صحبت کرده ام و کمکت می کنیم.قاضی رمضانی گفت : نحوه قتل را واضح تر توضیح بده که متهم به قتل پاسخ داد: وقتی با جمال درگیر شدم او قصد داشت با پیچ مرا بزند. من او را از پشت گرفتم و همسرش هم دستانش را گرفت.

قاضی: چند دقیقه گلوی مقتول را گرفته بودی که بیهوش شد؟

متهم: شاید ۳۰ ثانیه ای شد که از هوش رفت.

قاضی: پس از آن دوباره گلویش را فشار ندادی؟

متهم: نه

قاضی: روی جمجمه مقتول یه سوراخ ایجاد شده، تو به او ضربه نزدی؟

متهم: نه

قاضی: در بازسازی صحنه گفته ای چند قطره خون روی پتوی تخت ریخته بود. این خون از کجا بود؟

متهم: به هنگام درگیری بینی جمال چند قطره خون آمد.

قاضی: پس تو به سرش ضربه نزدی؟

متهم: نه

یکی از ما دونفر باید از اتاق زنده بیرون می آمد

در این لحظه قاضی از متهم ردیف دوم خواست که در جایگاه قرار گیرد. آرزو.ط در خصوص نحوه درگیری گفت: ابتدا وقتی به او زنگ زدم که به خانه برادرم بیاید اصلا اصراری در میان نبود و نمی دانم چرا این صحبت ها را مطرح می کند. وقتی هم که می خواست منزل را ترک کند، شوهرم از روی دیوار داخل منزل شد و ما از پنجره او را دیدیم و همین مرد به من گفت من قایم می شوم و تو هم طبیعی رفتار کنی و نترسی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. من نفهمیدم او کجا پنهان شد و گرنه نمی گذاشتم شوهرم اورا پیدا کند. شوهرم که داخل آمد مشتی به بازویم زد و پرسید کجاست؟ گفتم کسی اینجا نیست. مشت دیگری به من زد و من گریه می کردم که اتاق را گشت و من که توی سالن بودم سر و صدای آنها بلند شد و من می ترسیدم که توی اتاق بروم. حتی این مرد مرا صدا زد و من نرفتم تا اینکه سر و صدا خوابید و رفتم داخل دیدم بازوی شوهرم کبود است و او روی شوهرم بود. گفتم کثافت چرا او را زدی؟ گفت باید یکی از ما دو نفر از این اتاق زنده بیرون می آمد.

او قبلا هم هروقت من و شوهرم را با هم می دید خیلی دور و بر ما می آمد و یکبار هم با خودرویش آینه بغل ماشین ما را شکست و همیشه دنبال ما بود. بعد از حادثه هم گفت اگر نترسی و تابلو بازی در نیاوری کسی نمی فهمد.

در این هنگام برادر مقتول که در جلسه دادگاه حضور داشت گفت: او مطالب را از روی کاغذ می خواند و معلوم است که به او یاد داده اند که چه بگوید. اما قاضی رمضانی او را و سایر اعضای خانواده مقتول را دعوت به آرامش کرد و متهم ردیف دوم گفت: حالم خوب نیست و به این خاطر مطالب را مکتوب کرده ام. وقتی پس از درگیری به خانه پدر و مادرم رفتم هم اصلا حال خوبی نداشتم اما کسی متوجه نشد. من شوهرم را دوست داشتم و نقشه ای برای کشتن او نداشتیم.

متهم: او دروغ می گوید

من در صحنه درگیری نبودم

قاضی رمضانی از او خواست تا به صحبت هایش در خصوص روز حادثه ادامه دهد که او اینچنین به صحبت هایش ادامه داد: وقتی در خانه پدر و مادرم بودم او به من زنگ زد و گفت: کارش را تمام کردم. بعد دوباره زنگ زد و گفت: من می خواهم دوباره به منزل برادرت بروم. من هم به بهانه ای از منزل پدر و مادرم بیرون آمدم و به او زنگ زدم که من هم می آیم. من قبل از ترک منزل برادرم اصلا به او نگفته بودم که شوهرم را به مطبخ ببرد و وقتی دوباره به آنجا رفتم دیدم اورا به مطبخ برده است. جسد را داخل صندوق عقب گذاشتیم و پتو که قدری خونی شده بود را شستم. او گفت من جایی را می شناسم که جنازه را به آنجا ببرم. صحبت ها از طریق تلفن همراه قابل شنود است. بعد به من زنگ زد و گفت من بالای دره هستم تو هم بیا دنبالم تا برگردیم. گفتم در جاده مرا می بینند اما او اصرار کرد. در مسیر هم مدام زنگ می زد که چرا دیر می آیی و وقتی رسیدم مرا به سمت شاگرد هل داد و خودش خودرو را هدایت کرد.قاضی رمضانی گفت: متهم می گوید شما شوهرت را به سمت اتاقی که او مخفی شده هدایت کرده اید و بعد هم دستان او را گرفته ای.متهم پاسخ داد: او دروغ می گوید. من ترسیده بودم و اصلا هنگام درگیری دخل اتاق نبودم.قاضی گفت: قدرت بدنی مقتول از متهم به قتل بیشتر بوده است و شما پس از چند دقیقه وارد اتاق شدید.؟

متهمه: ۳۰ ثانیه ای شد

قاضی: ۳۰ ثانیه برای بیهوش شدن یک مرد زمان کمی است.

متهمه: یادم نیست شاید ۱۰ دقیقه شد اما من که زمان نگرفته بودم.

در ادامه فیلم بازسازی صحنه درگیری و قتل توسط متهم ردیف اول و عکس های کشف خودرو و جسد سوخته شده به نمایش درآمد.

وکلای مدافع موکلین خود را بی گناه می دانند

وکیل مدافع متهم ردیف اول در دفاعیات خود از موکلش گفت: همسر مقتول در اقاریر اولیه اش به شرکت در قتل و گرفتن دست های مقتول اعتراف کرده و به موکلم برای کشتن شوهرش که جثه قوی تری داشته کمک نموده است و موکلم به تنهایی نمی توانسته مقتول را تسلیم کند. از طرفی با موکلم با نقشه قبلی به خانه محل وقوع حادثه نرفته و با اصرار همسر مقتول به آنجا رفته و وقتی او را به مطبخ برده هم متوجه نفس کشیدن او بوده و در خانه خواهرش هم انتظار تماس مقتول را می کشیده است.

موکلم ساعت ۵/۳ تا ۴۵/۳ دقیقه بعد از ظهر به محل حادثه برگشته ولی گوشی همراه مقتول که نزد خود مقتول بوده از ساعت۴۸/۱۴ دقیقه خاموش شده و همسر مقتول باید دلیل خاموش شدن تلفن همراه مقتول را مشخص کند.وی افزود: از طرفی مقتول و همسرش با هم اختلاف داشته اند و حتی قصد متارکه هم کرده اند و او پس از قتل شوهرش به نوعی احساس شادمانی می کرده است. اصلاً چرا این خانم ظهر که هنگام آمدن شوهرش بوده از موکلم دعوت کرده به منزل برادرش برود. قتل طبق قانون با یکبار اقرار ثابت می شود و انکار بعد از اقرار باید ثابت شود.

وکیل مدافع متهم ردیف دوم هم گفت: کسی که به آن صورت به گلویش فشار بیاورند ۲۰ دقیقه بیهوش می ماند و اگر اتفاق دیگری نیفتد بعد از ۲۰ دقیقه به کمک پزشکان برمی گردد و در چنین حالتی نیازی نبوده که موکل من دستان شوهرش را بگیرد زیرا او خودش توان حرکت نداشته است. بعدهم متهم ردیف اول از موکلم خواسته که بحث گرفتن دستهای شوهرش را مطرح کند زیرا دو نفر را برای یک قتل قصاص نمی کنند. ضمن اینکه موکلم به عنوان یک زن از رفتن به اتاقی که در ان درگیری بوده ترس داشته وهمین که به قاتل همسرش توهین کرد که کثافت چرا او را زدی دلیل بی گناهی موکلم است.

نگذارید خون برادرم پایمال شود

یکی از خواهران مقتول هم با اجازه قاضی با اشاره به اینکه همسر برادرم بعد از قتل او اصلاً حالات یک زن شوهر مرده را نداشت، گفت: بارها پدر و مادرم از اشتباهات این زن گذشت می کردند و من از دادگاه تقاضا دارم که نگذارند خون برادرم پایمال شود.

پدر و مادر مقتول هم به عنوان اولیای دم بار دیگر تقاضای قصاص هر دو متهم را مطرح کردند.

قاضی رمضانی با توجه به محتویات پرونده و مطالب عنوان شده در جلسه دادگاه کیفری استان، اتهام مشارکت در قتل جمال-ب را به هر دو متهم تفهیم کرد و آنها حرف های قبلی خود در این جلسه را تکرار کرده و هریک سعی داشتند گناه را به گردن دیگری بیندازند.

قاضی رمضانی در پایان ختم جلسه دادگاه کیفری استان را اعلام کرد و گفت: رأی دادگاه در مدت مقرر قانونی صادر خواهد شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*