محمد راعی فرد-mohammadraeifard@yahoo.com
نیم قرن پیش، زن بود و خانه هایی گنبدی با خشت خام، مطبخی دود زده و تنوری که از درونش نان خانواده بیرون می آمد، حیاطی کوچک و تک باغچه ای که درختی عناب یا انار در آن نشانده بودند، چند اتاق کوچک با پنجره ای چوبی و دیوارهایی قطور، کوزه یا سبوهایی که چندتاچندتا کنار هم در کلافی چوبی نهاده میشدند، تعداد زیادی بچه های قد و نیم قد که در محله های چندگانه شهر درهم می لولیدند. زن بود و کوهی مشکلات رتق و فتق امور زندگی روزمره اش، زن بود و قلیان کشی ها، تخمه شکستن های دورهمی و غیبت های تمام ناشدنی زنانه و تربیت نسلی که بعدها در منطقه ؟؟ خوش درخشیدند. زن بود و یک عالمه کمبود و نداشته ها و سازش با حداقل هایی که حتی تحمل اش سخت بود، چه رسد به همزیستی با آنها.
نیم قرن بعد، دیگر آثاری از آن نسل باقی نمانده و اگر هم هست در آخر راهی سخت به انتظار هجرت اند و فقط در ذهن های خسته شان اوراق خاطراتشان را در تنهایی هایشان تورقی می کنند و با چشمانی بی فروغ نظاره می کنند نسلی را که از خود بجای گذاشته اند. استان خراسان جنوبی در مقطعی از زمان و مکان قرار گرفته که همت والای مردان و زنانش را می طلبد، که تا نخواهند هیچ کاری و اتفاقی در این محدوده جغرافیایی نخواهد افتاد. شرایط بسیار دشواری را می گذراند این خاکی که تاکنون روی خوش طبیعت و توسعه را بخود ندیده که شده برایش آرزویی دست نیافتنی.
این استان را انقلابی در فکر می طلبد، با این شرایط( از این روز تا آن روز خدا بزرگ است) استان خراسانجنوبی، جنوبی ترخواهد شد. خیزشی می طلبد که در آن نقش زنانش حیاتی و تاثیرگذار باشد. زنانی که تا این روزگار در حاشیه ای پررنگ محصور مانده اند و از نقش های کلیدی اجتماعی به دور، زمانی که در چمبره قراردادهای اجتماعی و عرفی دست سازی که مردان این دیار آن را رقم زدند، محصور شده اند.
نقش زنان در برنامه های راهبردی فرهنگی و تولیدی استان می تواند آنقدر پررنگ و قابل اعتنا و اعتبار باشد که تبدیل شوند به استوانه هایی فاخر از خواست قشری که تاکنون نقشی درجه دوم را بازی کرده است. باید تابوهایی که آنان را مطبخ نشین و فقط تبدیل به نگاهبان بچه های قدو نیم قد کرده بود را شکست و این میسور نمی شود مگر با تغییر زاویه نگاه، این نوع نحله فکری که زنها نمی توانند … ! نقشهای کلیدی و مدیریتی استان را که نگاه کنید در خواهید یافت که تقریباً زنان در آن هیچ نقشی ندارند، به آنان فهمانده شده که توان کارهای بزرگ و تاثیرگذار فقط از مردان برمی آید و بس، نهایتاً در حد یک معلم ، مدیر یا معاون و یا منشی و حسابدار همین!! هنوز زوایا و توانمندی های زنان استان نه شناخته شده و نه قرار است شناخته شود و باید شرایط به همین سبک و سیاقی که هست و می بینیم ادامه یابد.
این بانوان هستند که می بایست خویش را اثبات کنند، باید بیایند در میدانی که فقط مردانه طراحی شده، باید نیشخند استهزا را به جان بخرند و سنگ اندازی ها را تحمل کنند، اما آنی را که می خواهند باید بدست آورند و مقامی را برای خویش طراحی کنند که لایق اش هستند.
استان خراسان جنوبی را با زنان و مردانش باید ساخت، هر دو باید بیایند پای کار، قرار نیست فقط چشم به دهان و زبان مسئولین دوخته شود که آنان چه کاری قرار است بکنند، قرار نیست دست به جیب مسئولان دوخت که چه زمان قرار است دست در آن کنند و صدقه ای برای تعالی و توسعه استان بدهند. مدیریت و امکانات با آنان اما کوشش و برنامه ریزی و برنامه سازی با مردم این استان.
در استانداری اتاقی و یا سالنی و پستی به نام مدیر کل امور زنان استان خراسان جنوبی در نظر گرفته شده، سال های سال است که وجود دارد اما فقط به لحاظ اداری و فضا و نامی و پستی و شغلی …. چقدربجا بود که مدیر کل محترم امور بانوان استان آماری می داد از ۱۳ سال حضور و نقشی که در بازسازی نقش زنان استان ایفا کرده اند ، درصد میزان سواد زنان به تفکیک سن ، درصد میزان حضور آنان در تولیدات صنعتی ، نقش آنان در کشاورزی و میزان تاثیر گذاری آنان در تولید، نقش و تأثیر زنان عشایر در بازآفرینی های امنیتی ، میزان حضور زنان در سازمان های مردم نهاد( NGO )، میزان نقش زنان در فرهنگ سازی اجتماعی ، نقش زنان در تنظیم روابط اجتماعی و تأثیر گذاری آنان در شکل دهی جامعه ای مسئولیت پذیر ، نقش زنان در بازسازی فرهنگ های بومی ، نقش زنان در برنامه سازی مدیران استانی ، نقش زنان در ورزش های ملی و قهرمانی ، نقش زنان در مشارکت های اجتماعی ، نقش زنان در آموزش های خانواده ، نقش زنان در آموزشو پرورش ، نقش زنان در آموزش عالی و قس علیهذا
آمارهایی که ارائه می شود نشانگر این واقعیت است که نقش بانوان این استان در شکل دهی و توسعه استانشان تقریبا هیچ بوده و هست. چند بانوی کارآفرین ، چند بانوی مدیر ، چند بانوی ناشر ، چند بانوی استاد ، چند بانوی معلم، چند بانوی سیاستمدار در استان داریم؟! اگر هستند چرا دیده نمی شوند ، نمودهای کاری و تأثیرات اجتماعی شان چرا اطلاع رسانی نشده و نمی شود. باور کنیم که تقریبا تمامی برنامه های استانمان مردانه است و زنان نقش های منفعلانه و درجه دو و حتی پایین تر را ایفا می کنند، زنان و بانوان این استان باید خویش را از محاق فراموشی بیرون آورند. بخواهند، حق بستانند، خود را ثابت کنند ، با گفتار، با نوشتن ، با شخصیتشان، با فریادشان، با سکوتشان و با قلمشان ، تا نخواهند اوضاع بر همین منوال خواهد گذشت و روز به روز بیشتر در حاشیه و سایه فرو خواهند رفت . از مدیران بخواهند بجای شعارهای نخ نما شده برای بانوان ، به آنان هویتشان را باز گردانند و امکانات و شرایطی هم تراز با مردان فراهم آورند . تا خویش را به همگان اثبات کنند و با کمک مردانشان این استان خسته ورنجور را لبخندی بر لبان خشکش بنشانند.