و دیدم که تو پاره تن منی و بلکه بیشتر از آنی، تو برایم همه روح و جانی…
یکی از مهم ترین دغدغه های خانواده ها برای فرزندآوری، بحث تربیت است. کم نشنیده ایم که زن و مردهایی می گویند: «در دنیای کنونی چطور می توان کودک را از گزند این همه انحراف و آسیب دور نگه داشت»؟
والدین زیادی هستند که در مسیر تربیتی شان دچار شک و ندانستن ها شده و در بهترین حالت دست به دامن روانشناسی می شوند؛ روانشناسی ای که همه مان می دانیم خاستگاهش تمدن غرب است و هنوز به آن شکل که باید بومی نشده که با پیچیدگی های متفاوت و عرف و شرع ما مردمان مسلمان جور در بیاید. درعین حال غافلیم از منابع پرباری که در دسترس مان هست و بی اعتنا از کنارشان می گذریم. اگر توصیه های روانشناسی و تربیتی معاصر غربی را یک پیشنهاد برای تربیت بدانیم، باید قبول کنیم که بسیاری از این پیشنهادها و راهکارها هنوز نتیجه شان روشن نیست اما ما توصیه نامه ها و فرامینی دینی برای تربیت خود و فرزندانمان در دسترس داریم که نتیجه اش مشخص است.
نهج البلاغه حضرت علی(ع) سرشار از نکات تربیتی است؛ یعنی بیش از هرچیز دیگر، راهکارهای تربیتی ارائه می کند و برای کسی که می خواهد تربیت شود و تربیت کند بهترین و روشنگرترین منبع است. در میان نامه ها، خطبه ها و حکمت ها، نامه ۳۱ نهج البلاغه که خطاب به امام حسن(ع) نوشته شده یکی از برترین اسناد تربیتی است. کافی است بخوانیم و کمی دقت کنیم. بحث و تحلیل نکته به نکته آن در فرصت کم ما نمی گنجند اما در ادامه چند نکته بیان خواهیم کرد که در تربیت کودک و نوجوان بسیار اصولی، مهم و راهگشاست.
تو پاره تن منی
حضرت در ابتدای نامه و پیش از شروع هر نوع توصیه و سفارشی به ایجاد رابطه عاطفی با فرزند خود می پردازند؛ «و دیدم که تو پاره تن منی و بلکه بیشتر از آنی، تو برایم همه روح و جانی… .» فرزندان ما در هر سن و سالی و در هر موقعیتی، قبل از هر چیز نیاز دارند که بدانند و بشنوند که ما دوست شان داریم و چقدر بی هیچ قید و شرطی برایمان ارزشمندند. کلید طلایی تربیت، محبت است. بسیاری از پدر و مادرها می گویند: «من از صبح تا شب برای آسایش و آرامش کی دارم می دوم؟ خودش باید بدونه چقدر دوستش دارم و برام مهمه». بسیاری از نوجوانان هم هستند که در جلسات مشاوره عنوان می کنند: «منو دوست ندارن». علاوه بر محبت عملی، فرزندان نیاز به محبت کلامی هم دارند؛ بگویید و سیرابشان کنید. قبل از آنکه نصیحت، توصیه یا حتی تنبیه را شروع کنید، او باید بداند و بشنود که دوستش دارید.
و قلب جوان همچون زمین خالی است
خیلی قبل از آنکه روانشناسان بخواهند به اهمیت دوره جوانی و خصوصیات این دوره پی ببرند، حضرت در این نامه به این نکات اشاره کرده اند: «و قلب جوان همچون زمین خالی، سرشار از قابلیت و پذیرش است… و من پیش از آنکه دلت سفت و سخت شود و بذر دیگری را بپذیرد، به کشت ادب در وجودت همت گماشتم». روشن است که حضرت معتقدند تربیت را نباید به تعویق انداخت. صحبت ایشان درباره آماده بودن زمین دل نوجوان و جوان آنقدر واضح است که نیاز به هیچ توضیحی ندارد، تنها باید توجه داشت که ایشان نیز ذکر می کنند که اگر ما به تربیت فرزندمان در کودکی و نوجوانی همت نکنیم و بذر ادب را در دلش نکاریم، کسانی پیدا می شوند که به خواست و طبق منافع خودشان به تربیت او دست خواهند زد. بنابراین قبل از آنکه مدرسه، همسالان، گروه دوستان، وسایل ارتباط جمعی، شبکه های اجتماعی، ماهواره و اینترنت دست به تربیتی از جنسی که قبولش نداریم بزنند، باید تربیت کردن و کشت یک محصول پربار را در این زمین مستعد شروع کنیم.
خدا را فراموش نکن
حضرت در نخستین فرازهای وصیت شان، امام حسن(ع) را به تقوی و یاد خدا فرامی خوانند؛ درست بعد از اینکه به او می گویند تو پاره تن منی! ایشان این توصیه را تنها به عنوان امام یا حاکم اسلامی، بیان نمی کنند؛ این یک درخواست و وصیت، پدرانه هم هست. در واقع می خواهند بگویند که چون این همه دوستت دارم و برایم ارزشمندی به تو می گویم که «از خدا پروا داشته باش و به دستورات او پایبند باش». ما به عنوان والدین، چقدر نگران کم و کیف ارتباط فرزندمان با خدا هستیم؟ چقدر برنامه داریم که دستورات الهی را یاد بگیرد و به آنها پایبند باشد؟ آنقدر که نگرانیم کدام مدرسه برود؟ از چه سنی کلاس زبان را شروع کند؟ چه بپوشد؟ چه تولدی برایش بگیریم؟ و… نگران این هستیم که یک تکیه گاه محکم و دائمی به نام خداوند متعال را به فرزندمان معرفی کنیم؟ برای معرفی درست و کامل این تکیه گاه اخلاقی، چقدر هزینه می کنیم؟ چقدر زمان می گذاریم؟
آماده کردن نوجوان برای عبور از گردنه های دیرگذر
در جای جای نامه، شاهد بررسی و تأکید بر سختی ها و قوانین حتمی دنیا هستیم؛ مسائلی همچون مرگ، گذر زمان، بیماری، نرسیدن به آرزوها و…؛ «و بدان که در برابر تو راهی است بس دراز و با مشقت بسیار». «و بدان که در این سفر، مسیرت همه هموار نیست بلکه پشته های سخت و گردنه های دیرگذر در انتظار تو است». نوجوان باید بداند که قرار نیست در دنیا به تمامی خواسته هایش برسد. باید بداند که موانع، همیشه و همه جا هستند، هیچ چیز به سادگی به دست نمی آید و حتی ممکن است بعد از تلاش های فراوان باز هم از دست برود. بگذارید فرزندتان با مشکلات آشنا شود، برایش طرح مسئله کنید و نگویید: «بچه م عقده ای می شه». کسی که می داند مسیرش سخت است، انتظار سختی را دارد، با هر پیش آمدی غافلگیر نشده و دست و پایش را گم نمی کند و به ورطه افسردگی کشیده نمی شود. کسی که می داند گردنه های دیرگذر در انتظارش است، خواه ناخواه صبر را فرا گرفته و درگشایش کارهایش از صبر کمک می گیرد. همچنین لازم است فرزند ما بداند که مرگ، ملازم زندگی است. چرا همیشه او را از مفهوم مرگ و مردن دور نگه می داریم؟ کودک و نوجوان باید با اینگونه مفاهیم آشنا شوند. شما مسئولید که او را با تمامی حقایق آشنا کنید اما به روشی که کمترین آسیب را داشته و برخاسته از محبت درونی شما باشد.
قرآن بیاموز و با قران باش
در باب یادگرفتنی ها، حضرت می فرمایند: «بر آن شدم که ابتدا به تو قرآن بیاموزم و تو را از ترجمان و تأویل آن آگاه کنم» مگر راهکاری روشن تر از این هم داریم؟ آموزش قرآن به کودک مسئله ای است که باید به آن توجه کرد و برایش وقت گذاشت و البته حفظ قرآن تنها یکی از راه های آموزش آن است. آشنایی کودکان با مفاهیم قرآنی، داستان های قرآن، اما و اگرها و باید و نبایدهاست که در ذهن او یک نقشه راه ترسیم می کند و تربیت کلی او را به عهده می گیرد. بنابراین از این امر مهم به هیچ وجه غافل نشوید.
مسئولیت خودت را داشته باش
از همان ابتدای نامه، حضرت به فرزندشان توصیه می کنند که حواس خود را کاملا معطوف به خود کند و فراموش نکند که در قبال خودش مسئولیت بزرگی دارد و آنقدر این مسئولیت، بزرگ و وقت گیر است که زمانی برای توجه به عیب و نقص دیگران پیش نمی آید؛ «فهمیدم که من پیش و بیش از آنکه مسئول مردمان باشم، وظیفه دار خودم هستم و بر این دریافت و دغدغه ام عقل نیز صحه گذاشت و تکلیفم را بی هیچ پرده و پیرایه روشن ساخت»، «در آنچه نمی دانی دخالت نکن»، «سخنی را که وظیفه نداری نگو»، «و نگو آنچه نمی دانی، هرچند کم باشد آنچه می دانی»؛ در این نکات، آنقدر حرف نهفته است که می توان کل این صفحه و این مطلب را به آن اختصاص داد. این سخن می تواند هم سرلوحه تربیت خود ما و هم تربیت فرزندمان باشد.
سفارش این نکات، بر اهمیت پرورش عقل و عقلانیت در روابط فردی و اجتماعی صحه می گذارد. کافی است خودمان به عنوان والد، به این چند فراز عمل کنیم و حواسمان بیشتر از هرچیز پی اصلاح و تربیت خودمان باشد، آن وقت است که فرزند ما همانگونه می شود که ما هستیم.