رضا زنگوئی
برخی رویداد های تاریخی اگر چه در یک ساحت جلوه گر می شوند اما در همان زمینه خلاصه نمی شوند مثل حماسه ای که خرمشهر را به آغوش ایران برگرداند لذا باید گفت: فتح خرمشهر تنها یک ماجرای نظامی نبود تا از دریچه نظامی گری بدان نگریسته شود و اهل دانش نظامی بنشینند به تحلیل عملیاتی که چشم جهانیان را خیره کرد و دشمن را از اوج اقتدار چنان یقه گرفت و پایین کشید تا دست هایی که به کف و هورا برای «صدام» بلند شد، شل شود، پایین بیفتد و با التماس به این سو و آن سو دراز شود، عملیاتی که باعث شد تا آنانی که شمشیر صدام را به عنوان سردار قادسیه خیالی خویش تیز می کردند دریابند این شمشیر را در مواجهه با فولاد آب دیده جز شکستن خویش و در هم شکستن آبروی یارانش چاره ای نیست.فتح خرمشهر، یک حماسه بزرگ بود که شأن برجسته نظامی هم داشت نه این که همه آن یک کنش و واکنش نظامی باشد که اگر فقط نظامی هم بود باز می ارزید و می ارزد که هزاران بار از آن سخن گفته شود،از طرح های بکری که زمین را از زیر پای دشمن بیرون کشید، از دلاوری های فرماندهان و رزمندگانی که هرکدام صفحاتی بر کتاب حماسه ایران افزودند. از غیرتی که در رگ رزمندگان زمان را چنان از دشمن گرفت، که جز تسلیم چاره ای نداشتند، بماند که فرصت پوشیدن لباس هم نیافتند اما … اما حماسه فتح خرمشهر چیزی فراتر از یک عملیات نظامی حتی در کلاس عملیاتی موفق، جریان ساز و تاریخ ساز بود. این حماسه، یک جهان بینی نو را در مقابل جهان رونمایی کرد، که مردانش، در جنگیدن، در کشتن و کشته شدن به هر قدمی که برمی داشتند، به هر تیری که شلیک می کردند، جز خدا نمی دیدند و جز خدا نمی خواستند و همین خدا باوری بود که پیروزی را به نام بلند حقیقت نوشت و همین نگاه بود که در کلام امام روح ا… خمینی(ره) چنین ترجمه شد؛ «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و این یعنی رزمندگان خداباور ما به چنان درک بزرگی از هستی رسیده و به چنان مقام شامخی دست یافته بودند که به «یدا…» تبدیل شدند تا خداوند فرمان خویش را توسط آنان اجرا فرماید. پس در بازخوانی این حماسه بزرگ باید از یک عملیات نظامی موفق، نگاه فراتر برد و تجسم آیات الهی را به عینه دید، دید و دریافت، دریافت و معرفت آموزانه فهمید که اگر «عبدا…» شویم حضرت ا…، توفیق تبدیل شدن به «یدا…» هم به ما خواهد بخشید و به پنجه ما چنان قدرتی خواهد بخشید که سرپنجه های شیطان را چنان در هم بشکنیم که جز تسلیم راهی نداشته باشد، چنان که در سوم خرداد در عملیات بیت المقدس، لشکر خصم، که از خوی شیطانی لبریز بود.چاره ای نیافت. در بازخوانی این حماسه، دست های خدا را هم باید شناخت. مردانی چون صیاد شیرازی، متوسلیان، باقری، کاظمی و … که هرکدام خود شاه بیتی از این حماسه بودند. باید آنان را شناخت و راه و رسم آن گونه شدن را دریافت و بازتعریفی امروزین از آن به دست داد که امروز حتی بیشتر از زمان جنگ به «مردمانی» از جنس آن «مردان» نیاز داریم و باید روحیه و مکتب فکری آنان را چنان تبیین کرد که امروز هم بتواند فرزندان خویش را بر مدار آنان تربیت دهد و فردا نیز از حضور آنان در لحظه، لحظه خویش استفاده کند. این که امسال در کلام رهبر فرزانه انقلاب در کنار «اقتصادمقاومتی» به «اقدام و عمل» هم نام بردار شده است و این که ایشان همچنان مدیران و امیران و سرداران و سربازان خود را در این جبهه به خط می کنند نشان از اهمیت ماجرا دارد. ماجرایی که در بازمهندسی دقیق«باید» روحیه جهادی دیروز را باز تولید کند و مدیرانمان باید خود را در قامت باقری، جهان آرا و متوسلیان ببینند، تا بتوانند در زمان دیگر و زمین دیگر کاری چنان بزرگ انجام دهند. «باید» مدیران چنان بر خود و خواسته های خود چشم بپوشند و با همه وجود برای «خدا» به میدان آیند تا به «یدا…» تبدیل شوند و کار خدایی کنند، آن وقت در خواهیم یافت اگر ما از جنس رزمندگان فتح خرمشهر شویم، چنان که آن روز «خرمشهر را خدا آزاد کرد» امروز هم خدا پس از شکستن تحریم های کافرکیشان در “پسابرجام” ایران را از همه دالان های تنگ و تاریک، از همه کوچه های پردشمن و پرکمین، به سلامت و سرفرازی عبور خواهد داد و جهان دگر باره به حیرت درخواهد یافت، قدرت ایمان را، و دست هایی که امروز برای بر زمین زدن ما، مشت شده است، باز خواهد شد، بالا خواهد رفت و «مجبور» خواهند شد، پیروزی ما را بپذیرند و حتی برای ما دست بزنند. این شدنی است، باور کنیم، خرمشهر هم شاهد است که اگر ما از جنس مردان خرمشهر شویم، اگر نیت هامان چنان زلال شود، اگر تدبیر و اراده و همت ما، رنگ اخلاص گیرد، همین الان باید جهان را صدا زد تا بساط جشن پیروزی بزرگ ما را فراهم کند…