مصاحبه با حجت الاسلام پیروزمند، دبیر هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم
فرهنگ مقاومت و مقاومت فرهنگی و ربط این دو با هم
فرهنگ اسلامی، فرهنگ مقاومت
فرهنگ اسلامی از همان ابتدای تاریخ مفهوم مقاومت و فرهنگ آن را در میان مسلمانان نهادینه کرد و این فرهنگ در واقعه کربلا بیش از هر زمان دیگری نمود دارد؛ این فرهنگ در قرن اخیر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب ایران و آغاز دشمنی های استکبار جهانی که این انقلاب را به ضرر منافع خود در غرب آسیا می دید، فرهنگ مقاومت را بیش از گذشته در میان همه امت اسلامی رواج داد. اما دشمن وقتی دید از این طریق راه به جایی نمی برد، کوتاه ننشست. دست به تهاجم فرهنگی زد، تکی که پاتک مقاومت فرهنگی ملت مسلمان ایران و همه جامعه اسلامی را به دنبال داشت. مقاومت فرهنگی مقوله ای است که به تعبیری به مقاومت در برابر رسوخ فرهنگ و عقاید غربی ها در فرهنگ و اعتقادات ملت مسلمان گفته می شود. اینکه این دو مقوله فرهنگ مقاومت و مقاومت فرهنگی به واقع به چه معناست و آیا رابطه ای میان این دو وجود دارد، ما را پای سخنان حجتالاسلام «علیرضا پیروزمند»، دبیر هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم نشانده است. این مصاحبه را پیش رو دارید.
فرهنگ مقاومت و مقاومت فرهنگی به چه معناست؟
مقاومت فرهنگی به معنای فرهنگی است که در صف فرهنگی قرار می گیرد و می تواند در برابر تهاجم فرهنگ مهاجم از هویت خویش دفاع و آن را نه تنها حفظ کند بلکه ارتقاء ببخشد و بر سایر فرهنگها هم تأثیر گذاری داشته باشد.
در واقع مقاومت فرهنگی به این معنا است که علاوه بر حفظ تعامل فرهنگی با سایر فرهنگ ها به هیچ وجه تحمیل فرهنگی را نمی پذیرد، معیارها و شاخص های فرهنگی خود را به خوبی می شناسد و تحت تأثیر ابزارهای هنری، رسانه ای، تبلیغات و سایر عوامل مسیر فرهنگی خود را گم نمی کند، این معنای مقاومت فرهنگی است.
اما فرهنگ مقاومت چیست؟ در این واژگان مقاومت بحث اصلی قرار گرفته یعنی مقاومت به عنوان یکی از ویژگی های فرهنگی که هر جامعه ای باید داشته باشد به ویژه جامعه های آرمان گرا، یکی از خصوصیاتی که باید داشته باشند ویژگی مقاومت است. این مقاومت فقط مقاومت فرهنگی نیست، مقاومت سیاسی، مقاومت اقتصادی و مقاومت اجتماعی را هم در بر می گیرد؛ بنابراین اینکه ملتی در مقابل زورگویی های نظام سلطه از خودش انعطاف نشان ندهد و با اقتدار مقابله کند اینچنین جامعه ای، جامعه مقاومی است. جامعه ای که بتواند در مقابل تحریم ها و تهدیدهای اقتصادی مقاومت کند به این معنا که در بن بست قرار نگیرد و از طریق نوآوری در راه های تولید ثروت بتواند مسیر بالندگی اقتصادی خود را دنبال کند، چنین جامعه ای از نظر اقتصادی جامعه مقاومی است.
این مقاومت می تواند در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی روی دهد، در چنین شرایطی می توان گفت که فرهنگ مقاومت در آن جامعه معنا و نهادینه شده است.
در مقابل جامعه ای که خودباخته باشد، طبیعتا فرهنگ مقاومت در آن جامعه شکل نمی گیرد اما جامعه ای که خدا باوری و اتکا به ذات باری تعالی در آن شکل گرفته باشد و نسبت به آن ایمان داشته باشد. این چنین جامعه ای فرهنگ مقاومت در آن شکل گرفته و می تواند در عرصه های مختلف سیاسی وغیر سیاسی یا حتی فرهنگی ثبات قدم خود را نشان دهد.
• آیا رابطه ای بین این دو مقوله وجود دارد دارد و اگر وجود دارد این رابطه چیست؟
فرهنگ مقاومت یکی از ویژگی های فرهنگی است که جامعه باید داشته باشد، اما مقاومت فرهنگی، مقاومتی از جنس خود فرهنگ است؛ یعنی فرهنگ یک فرهنگ مقاومتی است و در مقابل تهاجم و تقابل های فرهنگی، فرهنگ منفعل نمی شود. لذا می تواند مسیر خود را دنبال کند. از جمله نمودهای فرهنگ مقاوم این است که می تواند در حفظ ویژگی مقاومت هم ثبات قدم داشته باشد.
• مقاومت فرهنگی در چه برهه هایی ممکن است دچار آسیب شود؟ به عبارتی چه خطراتی ممکن است این نوع مقاومت را تهدید کند؟
اگر مقاومت فرهنگی را به صورت یک طیف در نظر بگیریم یک سر آن در بیرون جامعه قرار دارد و بستگی به میزان فشاری دارد که فرهنگ مهاجم و متخاصم به آن وارد می آورد. اما سر دیگر این طیف درون جامعه قرار گرفته و میزان توانمندی جامعه آن را تشکیل می دهد.
به عنوان مثال یک ریسمان را در نظر بگیرید که این ریسمان از دو طرف کشیده می شود، چه چیزی مقاومت این ریسمان را معین می کند؟ یک طرف میزان نیرویی است که دارد به این ریسمان وارد می شود و یک طرف دیگر آن جوهره و درون مایه ای است که این ریسمان دارد. هر چقدر که این ریسمان ضخیم تر باشد برای شکسته شدن مقاومتش باید نیروی بیشتری وارد شود.
بنابراین آنچه که مقاومت ایران اسلامی و هر جامعه آرمان خواه دیگری را مشخص می کند، برآیند توان درونی و فشار بیرونی آن است؛ به همین جهت برای اینکه بتوانیم ارزیابی خوبی داشته باشیم، باید بتوانیم این دوتا بردار و دوعامل را در هر لحظه و در هر برهه ازش ارزیابی و اطلاع داشته باشیم و از ترکیب این دو می توانیم تشخیص دهیم که میزان مقاومت مان چطور است.
منتهی مسأله جامعه بر خلاف آن مثالی که راجع به ریسمان عرض کردم، ریسمان قابلیت تغییر دارد اما این تغییر هم حدی دارد و در جایی دیگر غیر قابل تغییر است، اما ارتباطات داخلی و خارحی جامعه که قابلیت تغییر همیشگی دارد، ضعیف یا قوی می شود.
بنابراین وضعیت جامعه هم به همین ترتیب است، یک وضعیت در حال تغییر و دگرگونی است که با فشارهای بیرونی مواجه است. لذا طبیعتا دشمنان فرهنگی این جامعه تلاش می کنند که ابزارهای و روش های نو، دسیسه ها و محصولات جدیدی را برای نفوذ فرهنگی در جامعه تجربه کنند.
بنابراین هردو طرف طیف در حال تغییر شدن، هستند به همین جهت باید سیاست گذاران فرهنگی این هوشمندی را داشته باشند که نمودار تغییر قدرت فرهنگی در درون و بیرون را همواره رصد کنند تا از برآیند آن بتوانند قدرت مقاومت فرهنگی را تشخیص دهند.