محمد راعی فرد
رود خانه ای که آرام به نظر می رسد و چشم اندازی زیبا را از خویش به نمایش می گذارد ، در لایه زیرینش غوغایی است از آشوب و تخریب ، اگر گولش ر ابخوری و پای در درون آن گذاری ، گردابی می سازد و تورا به درون خویش می کشد . شرایط اجتماعی نیز اینگونه است، وقتی ندانی چه ریز فاکتورهای خطرناکی در حال شکل گیری و تخریب است ، همه چیز را آرام می بینی، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز و همه مهره ها سر جای خودشان در یک سیستم تعریف شده و متعالی در حال تلاش و کوشش اند.
اگر اصل همبستگی اجتماعی را باور داشته باشیم و بدانیم که تمامی عوامل در ساختارهای تعریف شده اجتماعی از یکدیگر متاثر بوده و چون دانه های زنجیر به هم متصل اند، آنگاه آسیب شناسی دلایلی که این به هم ریختگی را فراهم آورده اند را بهتر می توان به نقد و بررسی کشید. بیکاری معضلی است جهانی ، اما اگر از در صد قابل قبولی بالاتر رفت باید به تحلیل عملیاتی است یافت و به دنبال چرایی آن رفت .
استان خراسان جنوبی و بالاخص مرکزیت آن در آینه آمارهایی که درستی آنها بنا به دلایلی در معرض شک قرار دارد، آسیب هایی جدی را از این منظر تجربه کرده و می کند. آمارهای تکان دهنده طلاق ، بیکاری ، قاچاق مواد مخدر ، اعتیاد ، تعطیلی کارخانجات تولیدی ، تعطیلی معادن ، قاچاق سوخت و ..
بیکاری یکی از شاه بیت های آسیب های جدی اجتماعی است، بیکاری مولفه ورود به دنیای سیاه اعتیاد، دزدی، قاچاق، فحشا، زورگیری و بسیاری پارامترهای دیگر را در خود دارد. این بیکاری و خاموش شدن چراغ کارگاه یا کارخانه ای کوچک ، معنایش این است که دولت ها نتوانسته اند زیر ساخت بازار مصرف را فراهم آورند، کارفرما در شرایطی قرارمی گیرد که تنها راه نجات خویش را تعطیلی و اخراج کارگران می یابد . بانکها تمامی مایملک کارگاهها و کارخانجات را برای پرداخت وام به رهن گرفته و چون شمشیر داکلموس برگردن بخش تولید مترصد فرود و جان ستاندن آن اند ، و زود هم فرود می آید. حراج می کنند ،هم آبروی تولید کننده را و هم مایملکش را، پس بهترین راه برای فرار از آبرو فروشی ، تعطیلی کارخانجات و کارگاهها و بیکاری خیل عظیمی از اقشار جامعه است.
تولید و رونق اقتصادی به شعار و مشت گره کردن و بخشنامه و دستور و نصیحت و سخنرانی فرم نمی گیرد. برنامه ریزی می خواهد ، مدیریت می طلبد ، زیر ساخت می خواهد ، بازار فروشی و سرمایه در گردش می خواهد ، رصد کردن و مراقبت می خواهد. استان خراسان جنوبی همان قوانینی را به اجرا می گذارد که استان اصفهان و تهران و سایر استان های برخوردار برای صنایع بزرگشان اجرا می کنند.
راه خروج از بحران را می بایست در تغییر دیدگاه و تغییر روشهای معمول مدیریتی یافت و این استان را با تمام نداشته ها و دلایل توسعه نیافتگی اش، باید عریان وبدون حاشیه به مسئولان بالا دستی شناساند و با پیگیریهای مستمر به برنامه ریزی تن داد. تا در یک سیستم تعریف شده دردرون بحران های موجود استان قرار نگیریم در بر همان پاشنه خواهد چرخید . کدام سرمایه گذار رغبت می کند با همان قوانین زنگ زده و سختگیرانه ای در این استان سرمایه اش را به باد دهد که در استانهای به معنای واقعی پیشرفته به بار می نشیند ! تا زیر ساخت نه برروی کاغذ که در عمل آماده نباشد . گرداب عقب ماندگی عمیق تر و بحران افزایی را نیز به آن خواهید افزود. این استان به این دلیل از خراسان بزرگ منتزع شد که بتواند با جذب منابع مالی از لاک عقب ماندگی رها شده و نجات یابد. اما پس از این همه سال اتفاق خاصی نیفتاد ، اینکه چندین بلوار و بلند مرتبه سازی را نشانه و ملاک پیشرفت بدانیم ، فقط خود را گول زده ایم . دلیلش هم همان عقب ماندگی است که باز تعریف می شود.
نوع نگاه به استان و عملکرد متاثر از این دیدگاه یک نمود محلی و کوچک و فشرده است . در این فضای محدود امکان پیشرفت ، بالندگی ، استفاده از بهترین و مجرب ترین و کارآمدترین نیروها به شدت کم و شرایط به سمت و سوی درون گرایی و تایید مثال از این ستون تا آن ستون فرج است، کشانده می شود. بهتر است قوانین و ساختارهای موجود راباز خوانی کنیم و از مشاورین قوی و نیروهای امتحان پس داده برای غربالگری و چینش دوباره مدیران و متخصصان و فرهیختگان استان استفاده نماییم. این استان با شرایط موجود، عمق عقب ماندگی هایش هم چنان پا برجا خواهد بود. نیاز به عزمی جدی است و همدلی کسانی که هنوز دلی برای سوزاندن و قدمی برای برداشتن و فکری برای رهایی دارند و گرنه هم چنان تکیه برباد خواهید داشت و استان مان به تبعیدگاهی بزرگ تبدیل خواهد شد.