رضا زنگوئی
هر چیز برای خود فلسفه ای دارد که پرسش های ذهن کنجکاو انسان جستجوگر را پاسخ و از چیستی و چرایی خود می گوید. بعثت، این مهم ترین رویداد و اثرگذارترین حقیقت نیز همواره با پرسش هایی مواجه بوده و باز هم خواهد بود که به راستی فلسفه بعثت چیست؟ و دلیل برانگیختگی برگزیده ترین بندگان خدا به بزرگ ترین رسالت تاریخ کدام است؟ بهترین پاسخ را که در بر دارنده فلسفه بعثت است در کلام نورانی خودپیامبر (ص) چنین می خوانیم؛ « انی بعثت لا تمم مکارم الاخلاق » و این یعنی اخلاق، محور نبوت است و محور ولایت هم و محور انسانیت نیز هم. از این نگاه، هر کس به اندازه ای که اخلاقش نیکو باشد به محور و مدار نبوت و ولایت و انسانیت نزدیک تر است. فرقی نمی کند که سیدی قریشی باشی یا بنده ای حبشی. آن چه تو را ارزش افزا می شود اخلاق است و رفتار بر اساس مدرسه تربیتی حضرت رسول (ص)، لذاست که می بینیم تبخترپیشگان و کافرکیشان قریش به رغم خویشاوندی نبی، در دایره یاران ایشان جای نمی گیرند اما بلال حبشی، موذن پیامبر مکرم می شود و یا خویشاوندی ابولهب، او را – به دلیل باطن بیمارش – ارزش نمی افزاید و این رابطه خونی به «تبت یدا ابی لهب» قطع می شود اما رابطه خلقی و رفتاری و عقیدتی، سلمان فارسی ایرانی را تا رفعت « منا اهل البیت» بر می کشد و این راه همچنان باز است و هر کس سلمان شود قطعا شامل «منا اهل البیت» خواهد شد و این نتیجه مسلمانی سلمان وار است راهی که باز است، راهی که باید پیمود، راهی که هزینه پیمودنش را باید پرداخت. آن گونه که سلمان آن را پیمود، از ایران تا حجاز، قدم به قدم در مسیر پیامبر بزرگوار اسلام. سلمان راه را رفت تا از خویش بمیرد و جان و زندگی جاوید یابد در مقام رفیع حضرتی که خداوند در قرآن، معرفی اش فرموده است به « ولکم فی رسول ا… اسوه حسنه» و این آیه شریفه نیز راه شرافت محمدی شدن را نشان می دهد. این راه از آن جمله است که شاعر می گوید:
تو پای به راه برنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
و « چون رفتن» عارفانه رفتن است. به طلب برخاستن، چنان که مرجع عارف، حضرت آیت ا… العظمی بهجت( ره) میفرمودند: « اگر کسی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار – به اذن حضرت حق – معلمش خواهند بود و گرنه سخن پیغمبر اکرم(ص) هم در او اثر نخواهد کرد، چنان که در ابوجهل هم اثر نکرد … صداقت بهترین هدیه ای است که می توان به دوستان تقدیم کرد. شیطان با دروغ آدم را از بهشت لغزاند و بیرون کرد سپس آدم با اشک صادقانه به خدا پیوست … ای کاش خدا از ما بگیرد، آن چه که خدا را از ما می گیرد…» پس جدی بگیریم برخاستن را و خواستن را، این خواستن که برخاستن در پی داشته باشد، توانستن را هم – ان شاا…- پیامد خواهد داشت و این ثمره روشن باور به بعثت است که ایمان به مبدا و معاد را نیز در جان آدمی می نشاند و او را بر مدار سلوک نبوی به حرکت می آورد…