خودکشی به‌ خاطر نداشتن هزینه پذیرش بیمارستان


این حادثه بعدازظهر جمعه در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران رخ داد. به گفته شاهدان، مرد میانسال درحالی‌که از درد به‌خودش می‌پیچید، وارد بیمارستان شد تا پذیرش شود. مسئولان پذیرش اما گفتند که تاریخ دفترچه‌اش منقضی شده و او باید ۳۰۰هزار تومان واریز کند تا پذیرش شود.

به نوشته همشهری مرد اما پولی همراهش نبود و هر چه او و همراهانش اصرار کردند که تا واریز شدن پول، او را پذیرش کنند، کسی گوشش بدهکار نبود. لحظاتی بعد مرد از درد روی زمین افتاد و در مقابل چشمان ده‌ها شاهد می‌غلتید و فریاد می‌زد اما وقتی دید کسی به دادش نمی‌رسد، در نهایت خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرد.

این حادثه افراد حاضر در این بیمارستان دولتی را شوکه کرد. برادر مرد میانسال ماجرای حادثه را اینطور توضیح می‌دهد: برادرم علی شفیعی نام دارد و در بویین‌زهرا زندگی می‌کند و راننده نیسان است. او حوالی ظهر جمعه دچار درد شدید شکم شد طوری که از شدت درد به‌خودش می‌پیچید.

۲ نفر از آشنایان به کمکش رفتند و او را با ماشین به تهران منتقل کردند تا به بیمارستان… برود. وقتی به بیمارستان رسیدند، برادرم دفترچه‌اش را داد اما گفتند که تاریخ دفترچه گذشته و باید ۳۰۰هزار تومان پرداخت کند. برادرم گفت که بیمه است و تنها چند روز از تاریخ دفترچه گذشته و آنها می‌توانند از سیستم‌شان استعلام بگیرند.

اما حرف مسئولان پذیرش یکی بود. آنها ۳۰۰هزار تومان می‌خواستند. نه برادرم و نه همراهانش، پولی نداشتند. در آن زمان من برای رای‌گیری به روستایی دورافتاده رفته بودم و امکان این را نداشتم که این پول را کارت به کارت کنم. با خواهرم تماس گرفتند و او گفت که خودش را می‌رساند و پول را واریز می‌کند. اما با این حال برادرم هر چه اصرار کرد که تا رسیدن خواهرم او را پذیرش کنند، قبول نکردند.

ده‌ها نفر دیدند که چطور برادرم از شدت درد روی زمین می‌غلتید و فریاد می‌زد. آنها حال برادرم را دیدند و کاری نکردند. تحمل درد آنقدر برایش سخت شده بود که در نهایت تصمیم گرفت خودش را از طبقه سوم به پایین پرت کند. درست چند دقیقه بعد از این حادثه بود که خواهرم به بیمارستان رسید اما دیر شده بود. این اتفاق هولناک در حالی رخ داد که بسیاری از مراجعه‌کنندگان به بیمارستان شاهد آن بودند و در تماس با همشهری این حادثه را تأیید کردند. علی شفیعی پس از این حادثه به‌دلیل شدت جراحاتی که دیده بود به کما رفت و حالا در بخش مراقبت‌های ویژه بستری است.

برادرش با گریه می‌گوید: به‌خاطر ۳۰۰هزار تومان، کاری کردند که برادرم چنین تصمیمی بگیرد. او متاهل است و ۲بچه زیر ۱۰سال دارد. حالا می‌گویند که او در کماست. یکی می‌گوید مرگ مغزی شده و دیگری می‌گوید دیگر امیدی به بازگشتش نیست. ما از بیمارستان شکایت کرده‌ایم و امیدواریم مسئولان به این شکایت رسیدگی کنند. براساس این گزارش، تلاش  زیادی شد تا با مسئولان بیمارستان درباره این حادثه گفت‌وگو شود اما تماس‌های مکرر با بیمارستان بی‌فایده بود اما پرسنل بیمارستان اصل وقوع این حادثه را تأیید کردند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*