به گزارش «تابناک»، سینمای ایران و به ویژه عرصه بازیگری در سالهای گذشته، آنچنان حواشی داشته که بازیگران و به خصوص بازیگران زن سینمای ایران ترجیح میدهند، هیچ گاه به حواشیاش نپردازند و به این ترتیب، آنچه در این حوزه میگذرد، مکتوم و مسکوت میماند تا آنگونه که گروهی از متولیان سینما تأکید دارند، این بخش فرهنگی بیش از پیش زیر ضرب قرار نگیرد.
در چنین فضایی، فقیهه سلطانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در گفتوگویی با بانی فیلم از دلایل کمکاریاش سخن به میان آورده و از حواشی این حرفه گفته است. سلطانی در عین حال خبر نامه سی بازیگر زن ایرانی به اصغر پورمحمدی معاون سیمای رسانه ملی را رسانهای کرده است؛ نامهای که بخشی از آنچه در پشت صحنه برخی پروژههای تلویزیونی و سینمایی میگذرد را به تصویر میکشد.
هرچند متن نامه منتشر شده اما ظاهراً هنوز بنا نیست نام بازیگرانی که این نامه را به نگارش درآوردهاند، مشخص شود و به همین دلیل از میان سی بازیگر زن سینما که ظاهراً همه آنها متأهل هستند و تأهل نقش موثر و شرم آوری در کاهش پیشنهادها به آن داشته، تنها نام فقیهه سلطانی به عنوان ناشر این نامه علنی شده است.
سلطانی گفته است: «طی چند تماس با دفتر معاون سیما مطلع شدم نامه ما به دست ایشان رسیده و قرار است، راجع به آن جلسهای داشته باشیم. من و تمام بازیگرانی که در نگارش این نامه و درخواست نقشی داشتیم، بسیار امیدوار هستیم تا با نظر مساعد آقای پورمحمدی به اوضاع و احوال کم کاری ما بازیگران رسیدگی شود».
این بازیگر سینما و تلویزیون با تاکید بر اینکه امضاکنندگان این نامه سرگشاده، همگی از بازیگران با سابقه و پرکار تلویزیون و سینما هستند، خبر داده که بسیاری از این بازیگران زن از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پیشنهاد کار داشتهاند؛ اما علاقه مندند در کشورشان و برای تلویزیون و سینمای ایران کار کنند. در متن نامه این سی بازیگر سینمای کشورمان چنین آمده است:
«بنام خداوند راستین
با عرض ادب و احترام
خدمت معاونت محترم سازمان صداوسیما جناب آقای دکتر پورمحمدی
هنرمند یعنی “جراح روح” و هنر محلی است برای درمان افکار وجهت دادن و اعتلای فرهنگ یک ملت… همان طور که لازم است یک اتاق جراحی استریل و دور از انواع الودگیها و ناپاکیها باشد و تیغ جراحی باید به دست متخصصین سپرده شود عرصه هنر نیز نیاز به یک بستر پاکیزه و متخصصین دلسوز و آگاه دارد…باشد که نتیجه درست درتخقق این مهم حاصل شود!
ما جمعی از بانوان هنرمند(بازیگر) که سالیان سال دراین عرصه فعالیت، تلاش و تحصیل تجربه نمودهایم و به لطف پروردگار و به قول صاحبان فن و عالمان هنر- متخصص این حرفه قمداد میشویم- مدتی است دچار رکود شغلی و در نتیجه رکود اقتصادی گردیدهایم… و هرچه صبر و سپس تلاش کردیم تا علت این واقعه تلخ را دریابیم کمتر یافتیم!
متاسفانه اخیرا به دلیل ورود سرمایه گذاران خصوصی و اعمال سلیقه غیر اصولی این عده ناآگاه و غیر حرفهای و درنتیجه باز شدن درهای این حرفه مقدس و به روی هر کس و عدم وجود قانون مدون و اصول درست برای انتخاب بازیگران شایسته و متخصص در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی با محول شدن نقشها به جمعی از مهمانان ناخوانده شهرت پرست که نه صلاحیت اخلاقی و نه تخصص حرفهای در زمینه این مهم دارند و اکثر از پس ایفای نقشهای محوله حتی به صورت کاملا ابتدایی هم بر نمیآیند این افراد با نامیدن خود بنام مقدس هنرمند و بازیگر با زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی و شان اسلامی در صفحات اجتماعی خود چهرهای دور از شان را در اذهان عمومی نسبت به بانوان هنرمند ایرانی ایجاد کردهاند!
امیدواریم شما برادر عزیز علت حضور این افراد را در لباس مقدس بازیگر که روز به روز به تعداد آنها افزوده میشود را بدانید… امیدواریم شما برادر عزیز از پشت صحنه ناسالم و غیرمطلوب اکثر پروژههای تلویزیونی با خبر باشید. از روابط آلوده و مافیای قدرتمند عدهای بیصلاحیت و شهوت پرست که روز به روز به نفوذ و قدرت ایشان برای وارد کردن چنین افرادی در صحنه مقدس تلویزیون اسلامی افزوده میشود، مطلع باشید…!!
چگونه است که عدهای از بانوان بازیگر بیحاشیه موجه و اخلاقگرا با دستمزدهای انسانی و معقول تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شان حرفهای خود به بهانههای مختلف از طرف ایشان از کار باز میمانند!! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی – ناخواسته از میدان به در میشوند!!!
ما جمعی از هنرمندان متخصص و موجه این حرفه خواستار رسیدگی به شرایط نامطلوب، کم کاری و حتی گاهی بیکاری و در نتیجه جلوگیری از سرخوردگی خود در زمینه فعالیت در حرفهای که سالها برای آن زحمت کشیدهایم از شما تقاضای رسیدگی و توجه داریم! ما عاشق خدمت کردن در وطن خود در جهت ارتقای سطح فرهنگ مردم عزیزمان و عاشق ارزشهای اخلاقی و اجتماعی خویش هستیم و میخواهیم که باشیم… که بمانیم و خدمت کنیم.
آیا یاری دهندهای هست که ما را یاری کند؟
با احترام…»