محمد راعی فرد
زمانی که استانی شکل می گیرد و در نقشه جغرافیایی با چاقوی تیز سیاستگذاری های دولت ها برش می خورد و به مردمش واگذاشته میشود، مفهومی جدید می یابد و تعهدی ورای آنی که تاکنون بوده را برای صاحبانش ایجاد می کند. حال چارچوبه ها و مرزبندی هایی به وجود آمده که تمامی افراد در قبال سانت به سانت سرزمینشان و قطره قطره عرق جبینشان باید حس تملک کنند و یکان یکان شان آن را صبورانه بپذیرند و بهای لازم را نیز بپردازند. حدود ۱۳ سال از این واقعه تقسیم می گذرد، حقی که دولت بر مردم دارد، حتما مردم نیز بر دولت دارند اینکه بدون تبیین شرایط استان، مردم همیشه خویش را چشم بر دست دولت ببینند جفایی است به خود آنان. نقش ارگان های مردم نهاد یا N.G.O ها بسیار مهم و حیاتی است، براستی آیا آماری در دست داریم که در این استان چند و یا چندین N.G.O داریم و هر یک در چه زمینه ای فعالیت دارند؟ گروه های مرجع استان چه نقشی در همگرایی افکار عمومی جهت ساماندهی به دنیایی از کاستی ها و فرو افتادگی های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته اند؟ خراسان جنوبی را فقط معجزه ای به نام مردم میتواند از قعر کاستی ها برهاند، هیچ دولتی توان ساماندهی بدون اعتماد افکار عمومی را ندارد، این اعتماد را ابتدا باید در خود مردم نسبت به هم جستجو کرد. اگر این امر محقق شد، آنگاه می توان با مدیریتی متمرکز و درون زا به سمتی حرکت نمود که معجزه اش نامیدیم. اگر نشود به این مهم دست یافت، اگر نتوان به آب و خاک این استان تعصب ورزید، هیچ کس هیچ کاری را نمی تواند انجام دهد. فقط در حدی اتفاق می افتد که روزمرگی اش می نامیم همه در آن سرگردان دور خودمان میچرخیم، یعنی یک چرخه معیوب. واعجبا!! منظومه ای از بزرگترین و گرانقدرترین فرهیختگان کشوری و جهانی داریم اما فقط بادی در غبغب می اندازیم که این مخزن در حال اتمام گنج گونه، بیرجندی و یا اهل خراسان جنوبی اند. همین! چه دردآور است که با حلوا حلوا گفتن کام مان را شیرین می کنیم و خویش را به اقناعی کذب می اندازیم. اینجا هر کسی کار خودش را می کند و بهره اش را فقط شاید خودش می برد. استان و مردمش دارند در جا می زنند. کمتر چهره ای از استان مان را سراغ داریم که در بدنه دولت ها نفوذ تاثیرگذاری داشته باشد، این گروه فاخرمان را به خودشان واگذاشته ایم، آنها هم دارند زندگی خودشان را می کنند. دلسوختگان استان کجایند؟ چرا از سایه و حاشیه خارج نمی شوند و فعال و زنده گرد هم نمی آیند تا طرحی نو دراندازند، تا مردم را فرا خوانند، تا انگیزه بهتر شدن را در رگ های خشکیده این استان خسته و خموده تزریق کنند، تا به مردم بباورانند آنان اند که فقط توان تغییر در استان را دارند و لا غیر، تا گردهمایی سراسری طراحی کنند و بخوانند بزرگانشان را به موطنشان، تا با حضور چهره های ماندگار شهر و استانشان طرح هایی عملی و نه نقش زدن بر کاغذ ارائه کنند، تا مسئولان بلندپایه کشورشان را به این گعده عظیم میهمان کنند و از آنان کمک های مالی و لجستیکی بطلبند، تا نسل جوان شان را از نزدیک با بازمانده ماندگاران این خطه آشنا سازند. تا بدانند نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی فقط کارشان نطق های سیاسی قبل از دستور نیست، تا نمایندگانشان دریابند که همگرایی و هم اندیشی و همدلی در شعار فقط حبابی است که با کوچکترین تلنگری می ترکد. آی مردم!!استان تان را دریابید، بیدار شوید، کنشگر شوید، مطالبه گر شوید و آنچه را که در توان دارید در طبق اخلاص برای هم و نه فقط برای خود دنبال کنید، باور کنید که هیچکس جز خودتان دل به حال این شرایط نخواهد سوزاند، باور کنید که باید متحول شوید، چه در فکر، چه در رفتار و چه در بینش های سیاسی و فرهنگی، این استان تشنه رنسانس و انقلابی از درون است، دیگر از دست این دولت و هر دولتی دیگر کاری بر نمیآید. چشم التماس از دست دولت ها بردارید، زمان با سرعت به ضرر شرایط استان تان در حال سپری شدن است. زمان را طلا کنید، گروه های مرجع استان از قیلوله اجتماعی خارج شوند و به داد مردمشان برسند. باور کنید، باور کنیم، باور کنند که استان خراسان جنوبی دیگر نیاز به ترحم ندارد، مردم این اجازه را ندهند، داشته هایتان را فعال کنید. نق زن های حرفه ای را از خویش دور کنید، دل سردکنندگان سیاس را برانید و خویش را باور کنید. به داد استان تان برسید…!