آموزش و پرورش در محاق

امروز خراسان جنوبی_ محمد راعی‌فرد

در یک کلاس درس فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند. فرزندان طلاق را باید تحمل کرد و با روحیه شکننده شان ساخت. با فرزندان اعتیاد باید مدارا کرد و با بی‌تربیتی هایشان کنار آمد. فرزندان یتیم را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران کرد. فرزندان ناهنجار را که محصول اختلافات خانوادگی اند باید هدایت کرد. به فرزندان کار باید استراحت داد. فرزندان والدین بی بند و بار را باید سر به راه کرد. فخرفروشی فرزندان سرمایه دار را باید تعدیل کرد. فرزندان کم رو را به بطن جامعه باید بازگرداند. نازپروردگی فرزندان مرفه را باید تعادل بخشید. فرزندان بدسرپرست را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد. فرزندان بی‌سرپرست را با آغوش مهرمادری باید آشنا ساخت. صبر، بردباری، پایداری، فداکاری وگذشتتان الهی باد. همه این مزاج های تلخ و شیرین با صداهای دلنواز یا گوشخراش شان در یک اتاق چند متری،گرد شمع سوخته معلم حلقه می زنند و بازتاب و پژواک این صداها هر روز چون موریانه، ذهن او را می خورد و تارهای خستگی بر تن رنجدیده اش می‌تند و فرسوده اش می سازد و… . چه صبری می طلبد معلمی و چه هنری می خواهد معلمی و چه انرژی و قدرتی لازم است برای معلمی. معلمی جسارت می خواهد قدرت و شهامت می خواهد و برای داشتن همه این ها باید مسلح بود. مسلح به اسلحه عشق و دانش… .مقدمه ای که موخره هم دارد. آموزش وپرورش کشورمان با توجه به واقعیت های جامعه هیچگونه همراهی و همخوانی با روش‌های زیست اجتماعی ندارد لذا مجموعه ای از پارادوکس‌ها و تناقضاتی است که او را از متن جامعه جدا ساخته است. بی‌اغراق تقریباً تحولی که از دل آن تغییرات ماهوی اجتماعی برآید در این نظام آموزشی به چشم نمی‌آید. برآیند روابط انسانی و اجتماعی این نظام آموزشی همانی است که در رفتارهای اجتماعی مردم مشاهده می‌کنیم.زمانی که روش‌های آموزشی تبدیل به مناسک و ظاهراندیشی و یک سیستم خشک محفوظاتی میشود؛ دیگر جایی برای پروراندن اندیشه و عشق ورزی به همنوع، طبیعت باقی نمی‌ماند. دیگر پرسشگری و شفافیت در گفتار و کردار جایگاهی ندارد. دیگر مسئولیت پذیری و قانون مداری فقط تبدیل به کلماتی قراردادی میشوند. دیگر هیچ رابطه عقلانی و عاطفی بین مدرسه و خانواده جایگاهی ندارد.نبود امکانات آموزشی و نداشتن نقشه راهی مشخص و دوری معلمین از جایگاه اجتماعی مستحکم  گزینشهایی که به شدت کانالیزه زده است؛ نبود روش‌های به روز آموزشی، مدارسی که در معرض خطر ریزش هستند. تفاوت ها و طبقاتی شدن آموزش، سطح بسیارپایین و سواد علمی دانش آموزان و روزمره گی های بی‌محتوا، آموزش وپرورش را به سقوط کشانده است. مراسم هفته بزرگداشت معلمان هم متأثر از همین شرایط است. سیستم حاکم بر آموزش و پرورش کشورمان بدون تغییرات عمیق و محتوایی، آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمی‌کند‌.

بازدیدها: ۱۴