خوشبختی هیچ ربطی به ثروت نداره! این یک گزاره خبری صرف نیست که بیانِ یک واقعیت است. بسیارند ثروتمندانی که در حسرت آرامش دیگران می سوزند. کم نیستند کسانی که همه عمرشان را گذاشته اند برای ثروتمند شدن، بعد رسیدن به آن، نه تنها احساس خوشبختی نکرده اند که استرس های گوناگون، آرامش را هم از آنان گرفته است. به واقع افراد می فهمند که به رغم تَمکُّن، امور چندان که می خواهند به تمکین شان نیست. به جایی که دارایی ها در اختیارش باشد و برایش برازندگی تولید کند، او را به خدمت می گیرد تا نگهبان داشته ها باشد! نمی خواهم نگاه را به افق های دور بخوانم. برای فهم این واقعیت در همین دور و اطراف خودمان هم که نگاه کنیم شاهد مثال فراوان خواهیم دید. پول دار های تنهایی که نه تنها دارایی بینیازشان نکرده که نیاز آنان را به آدم امین بیشتر هم نموده است. خوشبختی، نتیجه نگاه زیبا و کرامند به داشته هاست. خوشبختی دوست داشتن دیگران است. رسیده به این فهم که «جهان چون خط و خال و چشم ابروست / که هرچیزی به جای خویش نیکوست». خوشبختی یعنی مثبت اندیشی. دیدن شکوفا شدن یک گل و ذوق کردن در تماشای لبخند شیرین یک کودک. دنیا هم تجربه کرده و ما هم آزمودهایم این را که آدماى مثبت، هرجا باشند و با هر شرایط و هر دلخوشیِ بزرگ یا کوچیکی، حالِ لحظه هاشان خوب است. نه فقط برای خودشان که با تولید و توزیع انرژی حال دیگران را هم خوب می کنند. داد و دهش هم فقط مادی نیست. لبخندی که حال یک روز آدمی را هم خوب کند، دهشی است فریدونی. مگر نه این که نیکویی زاده رفتاری چنین است؟ این را حکیم جاودانه توس، ابوالقاسم فردوسی به ما تعلیم می کند که؛
«فریدونِ فرّخ، فرشته نبود / ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز«داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی / تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
راه خوشبختی همین است. درست از میان خوشبختی دیگران می گذرد نه جای دیگر. کسانی که آن را در کوه قاف سرمایه می جویند بدان دست نخواهند یافت چون آنجا نیست. همین جاست در میان خودمان. در مهربانی هایی که برای همه ما سفره می شود. زندگی لاکچری، بازی زرق و برق هاست. آنان حسرت نشین شادی های ساده و لبخند های مهرآفرین اند.
بازدیدها: ۱۳