امروز خراسان جنوبی _ غلامرضا بنی اسدی
من آدم خوش بینی هستم. همه چیز را اصطلاحا، «حمل بر صحت» میکنم. یعنی می گویم کار درست است. خراب هم که شد می گویم قصدش درست بود اما کار خراب شد. با همه این خوش بینی گاهی در حوزه اقتصاد احساس بدبینی می کنم. چطور میشود که تورم سال هاست که شیب صعودی دارد؟ چرا قیمت ها همچنان سر قله نوردی دارند؟ چرا هر روز مان از دیروز بدتر است؟ چرا از طبقه متوسط هر روز بیشتر به جمع فقرا فروکاسته میشود؟ چرا فقرا از خط فقر هم به زیر خط بقا می افتند؟ چرا نسخه ها جواب نمی دهد؟ فکر می کنم باید برای بی جواب نماندن این قبیل چراها، یک راه چاره پیدا کنیم. آن هم –به گمانم- مسئولیت پذیر کردن صاحبان تئوری های اقتصادی است. به ویژه آنان که در جایگاه تصمیم گیر و مدیر، تصمیم سازی دیگران و عقل های منفصل را عملیاتی می کنند. این ها را مثل سایر اقشار باید در حوزه کاری، پاسخگو کرد. مگر نه این که اگر پلیسی خطا کند و رشوه ای بگیرد تنبیه تو بیخ و حتی اخراج و حبس میشود. اگر پزشکی در تشخیص اشتباه کرده و آسیبی به بیمار رساند، یقه اش دست قانون می افتد و مجازات میشود. اگر خلبانی خطا کند، خط به خط خوانده می شود حتی اگر خودش قبل از مسافران مرحوم شود. راننده کارش از بیمارستان به زندان میکشد اگر سهمی در حادثه داشته باشد. اگر کسی به دیگری- به هر شکل- خسارت زد، پنجه اقتدار قانون را دور دست خود می بیند. منطق هم همین را می گوید. باید هم چنین باشد. حالا باید پرسید، چرا همین منطق بازدارنده و سازنده در باره اقتصادیون اعمال نشود؟ چرا اگر اقتصاددانی، مدیری، مسئولی، نه یک بار و دوبار که ۱۰۰ بار هم خطا کند، کسی احوال ابروی بالای چشمش را نمی پرسد؟ اگر تصمیماتش نه یک نفر و یک جمع که تمامِ کشور را به چاه و چاله بیندازد باز هم یک علامت سئوال جلویش قرار نمی گیرد. باز هم اوست و تصمیم های مسئله آفرینش! این روش باید عوض شود. باید خود را مسئول بداند تا به جای راه آزمون و خطا از جاده صواب بگذرد. باید بداند که نظریه غلط برایش مجازات درست می کند. آن وقت دقیقتر بررسی و درست تر تصمیم خواهد گرفت. این برای همه بهتر است…
بازدیدها: ۳۷