سرمقاله – از اسطوره های فردوسی تا امروز

امروز خراسان جنوبی_ محمد راعی‌فرد

نقش رسانه‌های اجتماعی و فضای مجازی در شکل دهی افکار عمومی آن چنان مهم و تشدید شده است که روزانه هزاران کارشناس و برنامه ساز و مددجویان دانشگاهی در جلوگیری از تخریب ناروای آن مشغول و در تلاش هستند. پرده جویان و پرده نشینان مستتر در این فضای مجازی و رسانه های گروهی، هرگز هویتی مشخص و ماهیتی مشخص ندارند و تقریباً سربازان و افسران مزد و مواجب بگیر برای سیاست مداران ریز و درشت شبکه های داخلی و خارجی عالم سیاست می باشندکه بر روی برنامه‌های درازمدت برای سیطره و سلطه خویش کوشش می کنند. آنان بر جعلیات تاریخی و رواج اسطوره‌ها و افسانه های قومی و نژادی و قبیلگی و همه تحولات پیشا تاریخی و پیشا مدرنیسم تکیه و خوراک لذیذی برای تشنگان و گرسنگانی تهیه می کنندکه اصلاً تاریخ نخوانده‌اند و یا به درستی نخواندند و همه روح و روان وحتی تن و جان خویش را به این روایت های موهوم گره و بند کرده اند. افسانه های خیالی و اسطوره های خشک و خالی از یک طرف و جعل تاریخی و جهالت ضدتاریخی، آرمان و هدف ملت هایی شدند که یک شبه رهایی خواستند و تنها امیدشان همین تکیه بر جعلیات و جهالت های تاریخی بود. اما همه خطر و انحراف در همین نقطه خلاصه نمی‌شود بلکه امروز با سیطره جادویی تکنولوژی ارتباطات در اکثر کشورهای جهان سوم دام‌ها و حیلت‌ها پیچیده‌تر شده و از اندیشه‌های خشک و متصلب دینی و مذهبی به درهم ریختگی و شلختگی و هرج و مرج ملی گرایی متکی بر قوم و نژاد و قبیله و آریایی تباری کشیده شده و بسیار هنرمندانه هم از سرمایه های تاریخی استفاده می کنند و از کوروش و فردوسی و قوم آریایی و نژاد برتر و… به شکل پیچیده ای استفاده می کنند تا به برابری انسان ها فارغ از رنگ و نژاد و خون و قبیله نرسیم. این تبلیغات در این عصر که به مرحله پوست اندازی سیاسی رسیده ایم بسیار چشم گیر می‌باشد و دقیقاً یاد آوری دهه قبل از انقلاب ۵۷ را به شکل ماهرانه‌تر و پیچیده‌تری اجرا می‌کند چون قربانیان و شیفتگان و حواریون، این بار افراد مذهبی نیستند بلکه معتقدین آهنین باورهای نژادی و خونی و تاریخی می باشند. بی شک فردوسی سرمایه گرانبهای تاریخی ماست او با خلق افسانه‌ای شاهنامه و شخصیت های اسطوره‌ای در متن این کتاب، نمایانگر روح و روان و اندیشه‌ای برای مبارزه با پلشتی ها و زشتی ها و به قول خودش بر اهریمنان بود. فردوسی با نبوغ بی مثالش، لشکری از افسانه های ساخته شده خویش را برای مبارزه بر دشمنان ایران زمین آماده و به جنگ فرستاد. او حتی از خلق عاشقانه های سینه چاک و ناکام از وصال هم تراژدی ساخت تا نشان دهد که این سرزمین فقط جنگ و خون شمشیر و رستم و افراسیاب نیست. شناخت افسانه و اسطوره های این سرزمین بدون فردوسی و شاهنامه، تقریباً غیر ممکن است. اما امروز نمی‌توان با خلق افسانه‌ها و اعتقادات فرازمینی  و پر طاووس و کلاه کیکاووس و خون و ژنتیک مجوس و دشمنی و… همه بر و بحر و استعداد های نسل امروز را به هدم و هدر داد.

بازدیدها: ۸